نتایج در این جا نشان داده می شوند.
نتیجه ای مرتبط با جستجوی شما یافت نشد.
. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین . بعد از آنکه ما در بحث ضابط اینکه سفر عمل و شغل شخص بشود عرض کردیم که بیش از آنکه سفر را...
آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)
.
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین .
بعد از آنکه ما در بحث ضابط اینکه سفر عمل و شغل شخص بشود عرض کردیم که بیش از آنکه سفر را اتخاذ کند به عنوان عمل و متلبس به این امر بشود بیش از این دلیل نداریم و لذا مختار ما این شد که نماز را در سفر دوم تمام می خواند .
إنما الکلام در اینست که بر اساس این مبنا اگر کسی سفر را دون المسافة به عنوان شغل اخذ کند ، مثل راننده تاکسی که شغلشان سفر است ولی دون المسافة که اینها از دائره شهر اجازه خروج ندارند و تابلو هم می زنند که خروج تاکسی ممنوع ، این شخص اتخذ السفر عملاً و شغلاً ، عنوان مکاری بر او صدق می کند ، و یا بعضی از کسبه ای که مکان خاص ندارند و اجناس را داخل شهر دور می دهند و گاهی از اوقات ممکن است بیست فرسخ راه برود ، چنین شخصی در خارج اگر سؤال شود که شغلش چیست می گویند راننده است ، رانند ه این چنینی که همیشه شغل او به عنوان سفر در کمتر از مسافت شرعیه است ، این چنین شخصی اگر به همین عنوان رانندگی بیش از مسافت شرعیه طی مسافت کرد ، در اینجا صور مسأله چند قسم می شود ، تارةً به عنوان سفر شخصی قصد مسافت می کند ، این مسافر است و شکی هم در آن نیست ، ولی اگر به عنوان راننده مسافری سوار کرد که باید به نیشابور کرد ، راننده برون شهری نیست ، به اصطلاح راننده درون شهری است ، این شخص نمازش را چگونه بخواند ، آیا به مقتضای اینکه سفر شغل او شده است نماز را تمام بخواند یا اینکه بگوئیم در اینجا دلیل بر تمام خواندن ندارد ؟
اگر کسی به عنوان آن حرفه نباشد و مثلاً برای زیارت امامزادگان نیشابور می رود ، به این قصد خارج شده است باید نمازش را سکشته بخواند ، ولی اگر به عنوان راننده مسافری را می خواهد از مشهد به نیشابور ببرد ، شغل رانندگی او درون شهر است نه خارج از شهر ، الآن راننده است و عنوان رانندگی را هم دارد حتی برای فوق مسافت هم به همین عنوان رفته است ، الین شخص چگونه نماز بخواند ؟
در اینجا ممکن است کسی توهم کند که این شخص که به این عنوان می رود نمازش را تمام بخواند زیرا این شخص به عنوان مکاری است و به همین عنوان هم سفر رفته است و این عنوان را هم متلبس شده بود پس وجهی ندارد نمازش قصر باشد و باید نمازش را تمام بخواند ، این احتمال هست .
و لکن باید گفت که در این سفر چنین شخصی باید نمازش شکسته خوانده شود ، زیرا آن چیزی که ملاک حکم به وجوب تمام هیچ یک از این عناوین موجوده در روایات نبود بلکه تمام الملاک عنوان سفر شغلی است ، سفر در مقابل حضر است ، شخصی که مکاری دون المسافة است این شخص شفر به عنوان شغل او نیست چون سفر نرفته است اصلاً ، شغل او مکاری است ، نهایت مکاری تارةً در حضر است و اخری در سفر ، مکاری که به سفر تحقق پیدا کند یوجب الاتمام ، این عناوین نقشی نداشتند ، محقق این عناوین سفر بود پس الملاک کل الملاک عملیت سفر شغلی است ، پس باید سفر محقق بشود ، مادامی که سفر محقق نشده است که این شخص همیشه دون مسافت کرایه می داده است ، موضوع حکم پیدا نشده است ، سفری نیست که ما بحث کنیم که یوجب الاتمام یا نه ، پس این شخص بنابر این بر او واجب است که نماز را قصراً بخواند .
به عبارت دیگر بین حکم و موضوع مناسبت است ، حکم به وجوب الاتمام رفته است روی عنوان مسافری که شغل او سفر است ، این آقایی که دون مسافت است هیچ وقت مسافر نشده است تا صدق کند که مسافری است که شغل او سفر است ، بلکه این حاضری است که شغل او کرایه دادن است ، فعلی هذا حسب مبنای مختار این شخص باید نماز را شکسته بخواند ، مگر اینکه وقتی هب نیشابور رفت سفر بعدی هم برای او پیدا بشود و به همین عنوان هم باشد بنابر مبنای مختار سفر دوم نمازش را تمام می کند و بنابر مبنای مشهور اگر از نیشابور به سبزوار رفت ، از سبزوار به بعد نمازش را باید تمام بخواند ، ولی به مجرد اینکه به نیشابور برود و برگردد خیر .
نکته دیگری که هست اینست که اگر کسی تحت عنوانی از عناوین موجوده در روایات نمازش را تمام می خواند ، فرض کنید عنوان مکاری بود ، و به لحاظ همین مکارات مکرراً سفر از او صادر می شد ، حال این شخص عنوانش عوض شد ، فرض کنید در اثناء این که مکاری است روش شغلی خودش را تغییر داد ولی شغلی دارد که آن شغل با سفر ملازم است ، این جا دو صورت است ، یک وقت است که شغل او دیگر اقتضاء سفر را ندارد ، به مجرد اینکه عنوان شغلی از او سلب شد نمازش را باید در سفر شکسته بخواند ولی اگر از عنوانی به عنوان دیگر تبدل حاصل شد و لکن عنوان سفری را دارد ، در اینجا از نظر فتوی اختلاف است آنهایی که در رجوع بالاتمام این عناوین را دخیل می دانستند نه جهت سفر را آنا می گویند تا عنوان دوم بر او صدق نکند نمی تواند نماز را تمام بخواند بلکه عنوان دوم در سفر مثلاً شده است امیر ، یدور فی امارته ، واضح است که در سفر اولش این معنا نیست ، در اینجا باید در سفر دوم بنابر مبنای مختار و یا در سفر سوم بنابر مشهور ، ولی بنابر مبنای مختار که میزان سفر بود و این عناوین دخالتی نداشت به لحاظ علت منصوصه در روایات «لأنه عملهم » ، اگر این میزان است که میزان هم همین است ولو اینکه عنوان عوض شده است ، عنوان مکاری به اجیر یا به سائر عناوین موجوده در روایات تغییر پیدا کرده است ولی معذلک یجب علیه الاتمام زیرا این سفر به عنوان اینکه سفر عمل و شغل اوست در او حفظ شده است و لذا بعد از تبل این عنوان در همان اولین سفر که می رود باز هم نمازش تمام است و لازم نیست که در سفر بعدی باشد و یک سفر از او بگذرد تحت آن عنوان جدید تا بعد نمازش را تمام بخواند و یا بنابر مسلک مشهور دو سفر از او طی بشود و در سفر سوم نمازش را تمام بخواند چون عناوین دخیل نبودند ، این هم تنبیه دوم .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین