نتایج در این جا نشان داده می شوند.
نتیجه ای مرتبط با جستجوی شما یافت نشد.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . خلاصه مطالب خلاصه عرائض قبل این شد که نسبت به کسی که قصد اقامه عشره داشته است آیا می تواند...
آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .
خلاصه مطالب
خلاصه عرائض قبل این شد که نسبت به کسی که قصد اقامه عشره داشته است آیا می تواند به مادون المسافة در بین این ایام اقامه یا بعد از ایام اقامه سفر کند یا خیر؟ بعد از نقل اقوال فقهاء رضوان الله علیهم و روایات وارده در این باب عرض کردیم که اگر کسی بعد از مدت اقامه به مادون المسافه حرکت کند ، مجدداً در محل اقامه سابقه قصد اقامه عشرة داشته باشد این شخص در موقع ذهاب به این مقصد و در آن مقصد و ایاب از آن مقصد به محل اقامه تماماً نماز را باید تمام بخواند ، بلا شک ، انما الاختلاف در صورتی بود که شخص قاصد دون المسافة بعد از آن مراجعت از مقصد قصد اقامه عشره در جایی ندارد ، اینجا بود که اقوال مختلف بود ، بعضی قائل بودند که نماز را باید تماماً قصر بخواند مثل مرحوم شیخ طوسی(رض) ، شهیدین (رض) قائل شده بودند به اینکه نماز را تمام می خواند ، با تفصیلی که شهید ثانی داده بود که فرمودند اگر در مقام مراجعت از مقصد به طرف وطن به محل اقامه اولی برخورد بکند یا برخورد نکند ، اگر محل اقامه اولی در مسیر سفر او باشد نماز را تمام می خواند ولی اگر در مسیر نباشد از همان ابتدائی که در مقصد حرکت می کند نماز را قصر می خواند ، مثلاً در مثالی که عرض کردیم از حله که رفت مشرف شد کربلا برای زیارت حضرت سید الشهداء سلام الله علیه ، در موقع مراجعت حله نیاید از همانجا به نجف و بعد هم به وطنش حرکت کند ، یک وقت است که می آید در حله چند روز می ماند و بعد می رود ، مرحوم شهید ثانی فرق می گذارد و تفصیل می دهد بین این دو صورت که تعبیر به جهت متقدمه و متأخره شد ، یا تعبیری که مرحوم نائینی دارند اینست که می فرمایند در مقام مراجعت به محل اقامه عبور بکند یا اینکه از محل اقامه عبور نداشته باشد و محل اقامه در مسیر قرار نگیرد ، اقوال دیگری هم بود که بستگی دارد به قصد شخص ، اگر از مقصد انشاء سفر داشته باشد نماز را تماماً باید قصر بخواند ولی اگر از مقصد انشاء سفر نداشته باشد و مردد است و نمی داند چند روز می خواهد بماند پس معلوم می شود هنوز انشاء سفری که به عنوان مسافت از او حاصل نشده است لذا نماز را تمام می خواند ، این اقوالی بود که عرض شد .
و لکن در مقام نظر نهایی مرحوم آقای میلانی(رض) می فرمایند ما باید ببنیم که در مورد اقامه وحدت مکان را شرط می دانیم یا خیر؟ اگر وحدت مکان شرط نباشد که خود ایشان از نظر علمی این را اختیار کردند و تقویت کردند جانب اینکه وحدت محل شرط نیست ، خلافاً لمرحوم حاج شیخ(رض) که ما آن را بیشتر تمایل داشتیم ، اگر وحدت محل شرط نباشد بسیار واضح است که در اینجا نماز را در رفت و در آن مقصد و در مراجعت از آن مقصد ، چه در این محل اقامه سابقه بماند و چه نماند تا اینجا تماماً باید نماز را تمام بخواند ، چون هیچ کدام از اینها مسافت شرعیه نیست ، نه موقعی که به آن مقصد می رود مسافت شرعیه است و نه موقع مراجعت از آن مقصد به اینجا مسافت شرعیه است و فرق ندارد که این شخص از اول قصد داشته باشد که به آن مقصد و محل اقامه باشد یا اینکه از اول چنین قصدی را نداشته باشد ، ابتداءً قصد الاقامة فی مکانٍ ثم یبدو له أن یزور الامام الحسین سلام الله علیه و المسافة بین محل الاقامة و کربلا اقل من المسافة الشرعیه که ابتداءً چنین قصدی را نداشته است ، مثلاً به مشهد می آید ابتداءً قصد ندارد به جایی برود ولی می بیند که هوا گرم است می گوید بد نیست یک یا دو روز هم بیرون از شهر برویم .
اما اگر وحدت محل شرط باشد کما علیه المشهور ، بنابر این مبنا هم فقط در یک صورت است که در غیر این یک صورت اشکالی نیست که رفتن به مادون المسافه هیچ اشکالی ندارد و ضرری به صدق اقامه او نمی رساند زیرا این شخص در موقع رفت مسافت شرعیه را که قصد نکرده است ، حکم مقصد هم که واضح است ، در موقع مراجعت به این محل اقامه هم ولو اینکه دو یا سه روز می ماند و به مقدار ده روز نیست ولی باز هم اشکالی در اینکه اقامه او محفوظ مانده است نیست ، نهایت یک احتیاطی دارند و آن اینست که اگر قصد کرد به مادون المسافة برود در آنجا دو روز ماند ، احتیاطاً این دو روز را حساب نکند ، مثلاً اگر بنا دارد دو روز در شاندیز بماند ، آن دو روز را از اقامه مشهد حساب نکند که هشت روز در مشهد بماند ، مشهد هم ده روز بماند ولو اینکه آن دو روز در اثناء این ده روز باشد ، که مجموع ایام سابقه و لاحقه ده روز بشود ، این از باب احتیاط می فرمایند و الا از نظر دلیل ما دلیلی بر این احتیاط هم نداریم ، لذا همان دو روز را هم می تواند حساب کند چون در صدق اقامه در اینجا با ماندن دو روز در آنجا از نظر عرف هیچ اشکالی به وجود نمی آید ، عرف اهل مسامحه است و در اینجا هم میزان صدق اقامه عشرة ایام است ، یصدق أن اقام فی مشهد عشرة ایام ولو کان یومین فی خارج مشهد و لکن دون المسافة .
یک صورت را استثناء می کند و آن صورت اینست که اگر کسی از اول قاصد باشد که چند روز در مشهد باشد به مقدار ده روز و مقداری هم در محل آخری ، و علت استثناء هم اینست که شاید از نظر صدق عرفی اینکه اقامه ، بنابر مبنای اشتراط محل واحد در محل اقامه اینجایی که از ابتداء قصد دارد چند روز در جایی باشد در تحقق اقامه فی مکانٍ واحد ایشان می فرمایند شک و شبهه است لذا این صورت را استثناء می کنند ، اما در ماعدای این صورت می فرمایند مثل قول به عدم اشتراط محل واحد فرقی در ذهاب و ایاب و مقصد و مقداری که بعداً ایاب در محل سابقه می ماند در اینکه در همه اینها باید نماز را تمام بخواند فرقی نمی کند ، فعلی هذا غیر از آن یک صورت در سائر صور در مسأله ، از ابتداء قصدش این باشد که به آنجا برود ولی اقامتش را نمی خواهد در دو محل قرار بدهد ، اقامتش در یک محل است ، حال بعضی فرق گذاشته اند در اینکه این شخص وقتی می خواهد از اینجا برود اساسش را همراه ببرد یا نبد که در صورت اولی فرمودند اقامه او باقی است و در صورت دوم گفتند اقامه از بین رفته است ، اینها هیچ کدام در اینجا دخالت ندارد ، مادامی که این شخص در این محل بخواهد کمتر از مسافت شرعیه را طی کند اشکالی در صدق اقامه او نخواهد کرد .
دو مطلب دیگر : کسی که به مادون المسافة سفر می کند ولی نمی داند بعد از بازگشت چقدر می ماند ، دوم اینکه بعد از بازگشت چند روز هم می ماند .
و لکن مطالبی در اینجاست که باید عرض کنیم .
اگر کسی به مادون المسافة حرکت کند بعد از بازگشت از مقصد نمی داند چقدر می خواهد بماند ، این یک صورت .
صورت دوم اینکه اگر بعد از بازگشت قصد دارد که چند روز هم بماند ، در محل اقامه ، این دو صورت محل بحث ما بود ، و الا آن کسی که قصد اقامه عشره دارد مورد تردید و شک و شبهه ای نبود که نماز را کلاً تمام می خواند .
در اینجا اگر ما بخواهیم علمیاً بحث را تنقیح کنیم باید این گونه بحث کنیم که آیا خروج از محل اقامه مبطل اقامه است یا نه ؟ یعنی اساس تمام این آراء بر می گردد به اینکه خروج از محل اقامه مبطل اقامه است یا خیر؟
مطلب دوم اینست که بر فرض خروج مبطل نباشد ، اگر بعد از مراجعت در این محل اقامه نخواهد بماند و فقط قصد دارد که مرور کند ، آیا این شخص از همان مقصد که حرکت می کند مسافر محسوب می شود یا از محل اقامه سابقه محسوب می شود ، پس منشأ تردید و شبهه در اینست که چون اقامه او باطل نشد و از اینجا تا مقصد هم مسافت نبود و از مقصد هم به اینجا که دو مرتبه قصد دارد که بماند ولی نمی داند چقدر می خواهد بماند ، خلاصه هنوز اقامه او از بین نرفته است و شک دارد اگر اقامه از بین برود ، یقیناً از آن لحظه ای که اقامه از بین می رود ابتداء سفر محسوب می شود و اگر اقامه از بین نرود از آنجایی که اقامه از بین رفته است ابتداء سفر است ، پس ابتداء السفر من المقصد أو من محل الاقامه و هذا التردید لأجل أنا لا نعلم نهایتها المقصد أو نهایتها العود و الایاب الی محل الاقامه ، نهایت الاقامه ، این منشأ تردید و شک است ، نکته ای که در اینجا هست اینست که اگر ما اقامه را مبطل ندانستیم ، آیا با عدم بطلان اقامه ، اقامه به خروج باطل نشود ولی این شخص معنون به عنوان مسافر بشود ، صدق کند که أنه مسافرٌ ، اگر این عنوان پیدا شد ولو اقامه به خروج از بین نرود ، اگر این گونه گفتیم باید نماز را از موقعی که خارج می شود باید نماز را قصر بخواند چون در این فرض قصد اقامه در محل اقامه مجدداً که ندارد و الآن هم به مجرد الخروج مسافر شده است اگر مسافر است پس در رفت و در مقصد و در بازگشت و در محل اقامه سابقه همه را باید قصر بخواند همان طور که مرحوم شیخ طوسی فرموده بودند ، ظاهراً به خروج از محل اقامه که اقامه از بین نمی رود ، هذا اولاً ، ثانیاً اینکه معنون به عنوان مسافر هم نمی شود ، زیرا بین عنوان اقامه و مقیم در مقابل سفر و مسافر تضاد بود ، پس مادامی که عنوان اقامه از بین نرفته است و این شخص معنون به عنوان مقیم است قطعاً مسافر نیست ، نمی شود با حفظ مقیم بودن در عین حال مسافر باشد ، جمع بین این دو جمع بین متضادین است در حقیقت ، لذا بین سفر و اقامه چون تضاد است مادامی که عنوان مقیم بر این شخص صدق می کند از نظر عرف دیگر مسافر محسوب نمی شود ، اگر مسافر محسوب نشد بناءً علی هذا به مجرد خروج کما اینکه اقامه از بین نمی رود معنون به عنوان مسافر هم نخواهد شد ، اگر معنون به عنوان مسافر نشد پس مادامی که این عنوان نیامد این شخص باید نماز را تمام بخواند ، پس بنابر این فرمایش مرحوم شیخ طوسی را نمی توانیم اینجا قبول کنیم ، مگر بنابر مبنای اینکه بگوئیم حکم در اینجا (وجوب تمام) از باب تخصیص است که این مبنا را ما قبول نداشتیم و گفتیم حکم در اینجا تخصصاً است و بنابر مبنای تخصص عنوان مقیم در مقابل عنوان مسافر است و مادامی که عنوان مقیم باقیست قطعاً مسافر نیست پس حکم سفر که قصر است بر این شخص مترتب نخواهد شد .
فرقی بنابر این در این نیست که از اول قاصد باشد به مادون المسافة برود یا بعد از اتمام ده روز به مادون المسافة برود یا اینکه اصلاً از اول چنین قصدی نداشته است و در اثناء چنین قصدی پیدا شد ، هیچ فرقی بین این صور ثلاثه نیست و بنابر این در آنجا در مقصد و در بازگشت در همه موارد باید نماز را تمام بخواند .
مسأله توالی ایام و اختلاف نظر در آن
نهایت مسأله ای هست که بحث توالی ایام است ، مشهور و معروف توالی را شرط دانسته اند و به خاطر اشتراط توالی فرموده بودند لیالی هم باید در آنجا باشد تا صدق توالی ایام بشود ، ما عرض کردیم به تبع مرحوم آقا که در اینجا ما مسأله توالی را شرط نمی دانیم زیرا ایام به عنوان ظرف نبود تا توالی به این اعتبار شرط باشد بلکه ایام به عنوان حد بود و ایام در آنجا هم به معنای مجموع لیل و نهار بود نه یوم در مقابل لیل پس تقدیر شده بود مقدار اقامه به مجموع عشرة ایام مع اللیالی ، واضح است که این مقدار از زمان اگر بخواهد بماند فرق نمی کند روز هم باید حفظ شود و شب هم باید حفظ شود و اگر این مقدار در یک مکان واقع نشد بنابر این رعایت آن حد نشده است نه اینکه آن یوم خصوصیتی داشته باشد ، پس یوم در اینجا نه به عنوان موضوع است و نه به عنوان ظرف ، پس توالی را که مشهور شرط می دانند به عنوان ظرف قرار داده اند ، ولی نه به عنوان ظرف است و نه به عنوان موضوع ، به عنوان حد است ، اگر به عنوان حد شد بنابر این دخالت این مقدار از زمان دخالت دارد ، پس بنابر این دون المسافة اگر برود از نظر عرفی صدق اینکه در آنجا بوده است و این مقدار را سپری کرده است این صدق هست از نظر عرف و از نظر عرف در این جهت اشکالی نخواهد داشت ، پس از اول در دون المسافة قصد شخص این باشد که در دو جا قرار بگیرد ولی دون المسافة ، این برای آقایان اهل علم زیاد پیش می آید در ایام تبلیغ ، دو محل است و فاصله بین آنها هم مسافت شرعیه نیست ، می خواهد چند روز در اینجا بماند و چند روز در آنجا بماند ، آیا نماز را باید تمام بخواند یا قصر؟ اگر مقر یکی باشد و خروج الی ما دون المسافة از اول مقصود باشد اشکالی نخواهد داشت ، ولی اگر از اول این بود که در دو محل بخواهد باشد ، در صدق عرفی اقامه عشرة فی محلٍ واحد با قید اشتراط محل واحد این مورد اشکال است ، دو روستا هست در دون المسافة از اول قصدش اینست که از اول محرم تا پنجم در این محل باشد و از پنجم تا دهم در محل دیگر باشد ، اینجا در مجموع باید نماز را قصر بخواند ، در صدق عرفی وحدت محل در اینجا شک است و بعید است که عرف بگویند در یک محل مانده است ، بلکه می گویند محل اقامه او دو جا است ، لذا در اینجا اگر وحدت محل را شرط بدانیم کما علیه المشهور ، کسی که از اول قاصد است که چند روز در مشهد باشد و چند روز در جای دیگری که دون المسافة است بماند در صدق وحدت محل شک است بلکه در اینجا نمی گویند این شخص فی محلٍ واحد اقامه کرده است لذا نماز را در هر دو مکان باید قصر بخواند ، اگر از مکان را به عنوان محل اقامه قرار داد و مکان دوم را به عنوان اینکه در رفت و آمد باشد اشکال ندارد و نماز را تمام می خواند ، یا اینکه از اول این قصد را نداشت و قصد داشت که ده روز در مشهد باشد در اثناء برنامه ای پیش آمد که سه یا چهار روز در جای دیگری دون المسافة ماند اشکالی ندارد ولی احتیاط کردند و احتیاط مستحبی هم می فرمایند که آن ایام را که در محل دیگر می رود آن را جزء محل اقامه خودش قرار ندهد یعنی محل اقامه خودش را به ده روز تکمیل کند .
حال اگر خواست به احتیاط عمل کند در آن ایامی که در آن محل است جمع کند بین قصر و تمام و لکن در فرضی که ابتداءً قاصد اقامه در دو محل است ، در هر دو باید نماز را قصر بخواند .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین