صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 196 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم                                                                  و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .  خلاصه بحث و قول شیخ طوسی و تطبیق قول ایشان بر هر دو مبنا بحث ما در این بود ،...

Cover

جلسه 196 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم                                                                 

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .

 خلاصه بحث و قول شیخ طوسی و تطبیق قول ایشان بر هر دو مبنا

بحث ما در این بود ، در مورد کسی که قصد اقامه عشره در مکانی داشته است و بعد از اتمام ده روز به کمتر از مسافت شرعیه مقصد آخری را سفر می کند و مجدداً از آن مقصد به محل اقامه بر می گردد ، تارة این بود که بعد از مراجعت به محل اقامه قصد اقامه عشره مجدداً می کند ، در اینجا بحث شد که در این دو عشره ای که می ماند باید نماز را بالاتفاق نماز را تمام بخواند ، إنما الکلام در ذهاب الی هذا المقصد الذی دون مسافة الشرعیه و فی المقصد و فی طریق الایاب ، پس در رفت و مقصد و بازگشت از آن چه باید بکند؟ گفتیم در اینجا دو قول وجود دارد و اساس این دو قول هم دو مبنایی بود که در این بحث هست ، کسانی که وجوب تمام را در باب مسافر از باب تخصیص یا حکومت می دانستند ، در رفت به آن مقصد و در آن مقصد و در بازگشت از آن مقصد می فرمایند باید نماز را قصر بخواند ، چون مسافر است ، دلیل مخصص ما در خصوص اقامه عشرة است و این شخص در مسیری که به آن مقصد می رود و در آنجا هم که نمی خواهد ده روز بماند و در بازگشت مسافر است و این دلیل مخصص هم شامل حال او نمی شود فعلیه القصر .

در مقابل کسانی که مبنائشان این بود که کسی که قصد اقامه عشره می کند اقامه عشره قاطع سفر است ، اگر قاطع سفر بود پس موضوع مسافر از بین رفته است ، بعد از این ده روز اگر جایی می خواهد برود اگر بخواهد عنوان مسافر را پیدا کند باید قصد مسافت شرعیه داشته باشد و این شخص که قاصد مسافت شرعیه نیست ، چون این رفت و برگشت به آن مقصد دون مسافت شرعیه است ، مثلاً از اینجا به شاندیز می رود و بر می گردد ، این چنین شخصی چون عنوان مسافر را پیدا نکرده است لذا در رفت و در بازگشت و در آن مقصد نماز را باید تمام بخواند .

صورت ثانیه که محل بحث ما بود که شاید چهار یا پنج قول وجود دارد اینست که اگر کسی قصد اقامه ده روز در جایی را کرد بعد از قصد اقامه عشره به مادون المسافه قصد می کند که سفر کند و کمتر از ده روز و مسافت شرعیه هم نیست و پس از آن به محل اقامه اولی مراجعت می کند اما قصد ماندن ده روز را ندارد ، اینجا چه حکمی دارد ؟ در رفت به آن مقصد ، در مقصد و در موقع بازگشت ولی در مشهد هم ده روز نمی خواهد بماند ، در اینجا فرمودند چندین قول است ، اولین قول قول مرحوم شیخ طوسی(رض) بود ، که فرمایش ایشان را هم بر مبنای تخصیص و حکومت تقریب فرمودند و هم بر مبنای خودشان که مسلک تخصیص و حکومتو هم بنابر مسلک تخصص و اینکه سفر قطع شده است ، بنابر مبنای اول که واضح است زیرا این شخص مسافر بوده است ، دلیل مخصص هم شامل این فرد نمی شود ، فقط همان ده روز که دلیل مخصص شامل حال او می شد نماز را تمام می خواند و ماعدای ده روز را باید قصر بخواند ، یا به لسان نفی موضوع که تعبیر می کنیم به حکومت که مبنای مرحوم آقای خوئی بود ، اما بنابر مبنای دوم که قاطعیت بود ، زیرا عرض کردیم این شخص در فرض دوم باید نماز را قصر بخواند که این شخص در اینجا عنوان مسافر دوباره باید در حق او محقق شود ، این شخص الآن قصد کرده است که به وطن اصلی خودش برگردد نهایت اینکه در بازگشت به وطن اصلی بنا ندارد که مستقیماً حرکت کند و برود ، اول می خواهد سه یا چهار روز شاندیز باشد بعد به مشهد برگردد و کمتر از ده روز بماند و بعد برود ، مشهد به عنوان منزل اول او یا به عنوان منزل دوم است ، زیرا در شاندیز که سه یا چهار روز می ماند قاصد وطن است پس سفر در اینجا محقق شده است و این شخص چون مسافر است و لکن چند منزل در بین دارد که در این منازل کمتر از ده روز اگر بماند سفر او قطع نمی شود ، زیرا ما دون العشرة قاطع سفر نیست ، پس بنا بر مبنای دوم ولو به اقامه عشره سفر اول او قطع شد ولی بعد از قطع این سفر مجدداً مسافر شد و متلبس شد به عنوان مسافریت ، بعد از این تلبس قاطعی در میان نیامد زیرا در شاندیز که نمی خواهد ده روز بماند ، در مشهد هم که نمی خواهد ده روز بماند ، پس قصد او اینست که این سفر را ادامه بدهد به وطن خودش که تهران است ، الآن در رفت باید نماز را قصر بخواند و در مقصد هم قصر و در مراجعت به مشهد هم که محل اقامه اولی بود هم قصر تا به وطن خودش برسد ، فعلی هذا فرمایش شیخ طوسی به هر دو مبنا قابل تطبیق است .

در اینجا هر کس هر مبنایی را اختیار کرده بود باید طبق همان مبنا نظر بدهد ، البته عرض کردیم طبق همان فرض اختلاف دو مبنا چندان ثمره ای ندارد ولی یک ثمره دارد در رابطه با مسأله حد ترخص ، به مبنای اول که تخصیص یا حکومت باشد لازم نیست رعایت حد ترخص ، به مجرد خروج از بلد نماز را قصر می خواند ولی به مبنای دوم قبل از اینکه از حد ترخص عبور کند نماز را باید تمام بخواند مثل کسی که از وطن خارج می شود زیرا شارع این شخص را موقعی مسافر ضارب فی الارض می داند که از حد ترخص عبور کرده باشد ، ما لم یبلغ الی حد الترخص یجب علیه التمام علی المبنا الثانی ، این مقدار فرق را دارد .

 اشکال مرحوم میرزای نائینی بر مرحوم شیخ طوسی

 مطلب دیگری در اینجا هست که اشکال مرحوم میزرای نائینی بر مرحوم شیخ طوسی است ، ایشان می فرمایند ما در این فرض این مقدار از رفت که کمتر از مسافت شرعیه است و بازگشت را بخواهیم حساب کنیم به عنوان مسافتی که موجب سفر شخص می شود بر اساس یک مبنایی است که ما آن مبنا را قبول نداریم و مشهور هم قبول ندارند ، در بحث مسافت تلفیقی این بحث مطرح شد که آیا باید ذهاب چهار فرسخ باشد یا نه؟ و بازگشت هم باید چهار فرسخ باشد یا نه؟ نسبت به رفت نوع بزرگان قائلند به اینکه حتماً باید چهار فرسخ باشد ، بعضی از محققین می فرمایند هم رفت باید چهار فرسخ باشد و هم برگشت ، اگر خاطر شریف باشد یک قول سومی هم بود که میزان اینست که هشت فرسخ واقع شود و لازم نیست که حتماً رفت چهار فرسخ باشد ، یک مقداری تقویت کرده بودیم همین قول را و به نظرم در بین معاصرین هم قائل دارد ، که لازم نیست که حتماً رفت چهار فرسخ باشد ، رفت و برگشت مجموعاً هشت فرسخ بشود کفایت می کند مثلاً مسیر رفت سه فرسخ و  مسیر بازگشت مسیر طولانی باشد که پنج فرسخ بشود ، اینجا هم درست است ، ولی مشهور و معروف از جمله مرحوم نائینی قائلند به اینکه رفت حتماً باید چهار فرسخ باشد ، در اینجا در رفت و بازگشت این سفر می شود تلفیقی به محل اقامه یا نمی شود ، این کمتر از چهار فرسخ در رفت را نمی توانید به عنوان مقدار مسافت حساب کنید زیرا چهار فرسخ نیست ، پس این مقدار محسوب نمی شود ، اگر این مقدار را نمی شود حساب کرد ، باید در مسیر رفت و در آن مقصد نماز را تمام بخواند ، زیرا مقدار مسافت نیست دون چهار فرسخ است ، از موقعی که از آن مقصد حرکت می کند چون قاصد وطن است از آنجا باید نماز را قصر بخواند ؛ پس اشکال عمده مرحوم نائینی بر فرمایش شیخ طوسی اینست که کلام شما به وجوب قصر نسبت به ذهاب اولاً و مقصد ثانیاً در این دو را ما قبول نداریم ، فرمایش ایشان از مقصد که حرکت می کند به طرف وطن و در محل اقامه اولی که منزل اول او محسوب می شود در اینجا می فرماید اشکال ندارد و باید نماز را قصر بخواند ، زیرا این مسافتی تلفیقی در اینجا در ذهاب کمتر از چهار فرسخ است ، چون کمتر از چهار فرسخ است لذا در مسافت تلفیقیه فرموده بودند ذهاب حتماً باید چهار فرسخ باشد و این چهار فرسخ نیست .

از این اشکال مرحوم آقای میلانی(رض) جواب داده اند و آن اینست که بحث اینکه در مسافت شرعیه ذهاب باید چهار فرسخ باشد در نزد قائلان به لزوم چهار فرسخ که مشهور قائلند ، ذهاب را مشهور عمدةً قائلند در جایی است که از وطن بخواهد خارج شود و به وطن بخواهد برگردد ، در اینجاست که ما در مسافت تلفیقیه می فرمایند ذهاب حتماً باید از چهار فرسخ کمتر نباشد ، حداقل باید چهار فرسخ باشد ، در جایی که می خواهد به جایی برود و به وطن خودش برگردد ، آیا در ما نحن فیه ذهاب من الوطن و ایاب الی الوطن است و یا اینکه ذهاب من محل اقامه است و ایاب الی محل الاقامة و ادامه می دهد ایابش را الی الوطن ، کدام یک است ؟ صورت دوم است ، اینجا من محل الاقامه الی محل الاقامه است ، محل الاقامه در مقام ایاب می شود منزل ، نه محل اقامه است و نه وطن ، لهذا ما مقدار ذهاب او ولو کمتر از چهار فرسخ است باید حساب کنیم ، پس بنابر این فرمایش شیخ طوسی(رض) ندارد هم در رفت ولو کمتر از اربعة فراسخ است باید نماز را قصر بخواند و هم در مقصد و هم در ایاب الی محل الاقامه به اعتبار سابق که می شود الآن منزل و همین طور ادامه می دهد تا به وطن خودش برسد ، پس این اشکال مرحوم نائینی(رض) بر شیخ طوسی(رض) وارد نیست .

 قول دوم : فرمایش شهید

اما قول دوم در همین مسأله و فرع فرمایش شهید اول(رض) است که می فرمایند وقتی این شخص قصد می کند به مادون المسافة برود (کمتر از چهار فرسخ) در موقع خروج از محل اقامه در ذهاب الی ذلک المقصد که دون مسافة شرعیه است نماز را تمام بخواند و در خود مقصد هم نماز را تمام بخواند ، در موقع بازگشت نماز را قصر بخواند ، این مبنای ایشان است ، و جهتش هم اینست که این شخصی که قصد کرده است جایی را کمتر از مسافت شرعیه ، الآن قاصد سفر است؟ خیر ، اگر کسی در جایی قصد کرده باشد ده روز بماند ، در اثناء این ده روز به کمتر از مسافت شرعیه برود و برگردد ، از حد ترخص عبور کند ولی کمتر از مسافت شرعیه برود و برگردد ، بنابر قول کسانی که وحدت محل را به معنای خاصی که عرض کردیم شرط می دانند به مجرد خروج عنوان اقامه او از بین می رود ولی یک مبنای دوم هم بود که فرموده بودند که در صدق عرفی اقامه این هیچ ضرری ندارد ، بنابر این مبنای دوم این کسی که کمتر از مسافت شرعیه می خواهد برود و آنجا را قصد کرده است بماند ، آیا الآن قصد مسافت شرعیه دارد؟ خیر ، پس الآن قاصد ا ینست که به شاندیز برود و سه یا چهار شب بماند ، فعلاً قصد رفتن به تهران را ندارد ، پس بنابر این از اینجا که حرکت می کند تا شاندیز که می رود بعد از ده روز نماز را تمام می خواند ، در شاندیز هم سه یا چهار روز می ماند باز هم نماز را تمام می خواند ، چون تا اینجا متلبس به سفر که مسافت شرعیه باشد نشده است ، زمانی متلبس به این سفر می شود که از شاندیز می خواهد حرکت کند و به تهران برود ولو عبورش از مشهد باشد ، در اینجا وجه فرمایش شهید اول اینست که می فرمایند این شخص تلبس به سفر او از زمانی است(روی این جهت است اختلاف از نظر قصر و تمام) که از این محل اقامه خارج شد متلبس به سفر نشده است ، در مقصد اولی هم که قصد دارد چند روز در آنجا بماند هنوز متلبس به سفر نشده است ، زمانی متلبس به سفر می شود که قصد کند از آنجا به طرف تهران برود که همان وطنش است ، این تفصیلی است که مرحوم شهید اول داده اند .

 قول سوم : قول شهید ثانی

 و لکن در مقابل ایشان که می شود قول سوم در این مسأله فرمایش شهید ثانی است ایشان در مقداری از فرمایش شهید اول با ایشان موافق است ولی در مقدار دیگری با ایشان مخالف است ؛ تفصیل ایشان اینست که اگر شخص در موقع رجوع به محل اقامه برخورد داشته باشد و از محل اقامه به مقصد برود ، یعنی به تعبیری مقصد او یا جهت متأخره از محل اقامه است و یا جهت متقدمه بر محل اقامه ، مثلاً یک وقت است که شخص مقصدی را که بعد از ده روز در مشهد دارد در مسیر تهران است ، مثلاً پلیس راه چند روز می خواهد بماند ، وقتی این شخص از مشهد که محل اقامه او بود به آنجا رفت بعد از آنکه از آنجا می خواهد به تهران برود به مشهد نمی آید و از مشهد به تهران برود ، از همان جا ادامه می دهد و به تهران می رود ، این یک صورت که از این صورت تعبیر می کنند به جهت متقدمه و اخری جهت متأخره است به این معنا که مقصدی را که قصد کرده است از محل اقامه جایی است که بعد از آنکه از آنجا می خواهد به وطن برود دوباره باید به محل اقامه برود ، اینکه از مشهد بعد از ده روز شاندیز رفت و در آنجا دو یا سه روز ماند اگر بخواهد به تهران برود دوباره باید به مشهد بیاید و بعد به تهران برود ، بین این دو مورد فرق گذاشته اند که ایاب الی الوطن متوقف باشد به آمدن به محل اقامه یا متوقف نباشد ، تفصیلی که شهید ثانی (رض) داده اند اینست که می فرمایند اگر شخص بعد از آنکه در آن مقصد اول چند روز ماند دوباره باید به مشهد بیاید و از مشهد برود اینجا می فرمایند در جایی که به مقصد اول رفت نماز را تمام می خواند ، در مقصد هم نماز را تمام می خواند ، به محل اقامه هم که آمد نماز را تمام می خواند ، از اینجا که می رود نماز را قصر می خواند ، از محل اقامه که حرکت می کند به طرف وطن نماز را تمام می خواند ، ولی در صورت اولی که این گونه نباشد که به مشهد بیاید بلکه از همان جا سفر را انشاء می کند و به طرف محل وطن خودش حرکت می کند ، اینجا شخص از مشهد که حرکت می کند نماز را تمام ، در مقصد هم نماز را تمام ، از مقصد به وطن که می رود نماز را قصر می خواند ، پس تفصیل داده اند بین آن جایی که حرکت به طرف وطن ، در این حرکت به محل اقامه مرور کند یا مرور نکند ، اگر مرور کند در مقام بازکشت به محل اقامه و در محل اقامه مجدداً ولو کمتر از ده روز بماند نماز را باید تمام بخواند ، از محل اقامه که حرکت کرد نماز را باید قصر بخواند ، ولی در صورت دیگر از محل اقامه تا مقصد و در مقصد نماز تمام ، از مقصد به طرف وطن نماز قصر می شود ، مبنای این کلام اینست که کسی اقامت شرعیه کرد به کمتر از مسافت شرعیه اگر برود و برگردد مجدداً به محل اقامه ، اقامه اولای او هنوز از بین نرفته است ، لذا موقعی اقامه او از بین می رود که به محل اقامه نیاید ، لذا فرق گذاشته اند بین جهت متأخره و متقدمه به همین نحوی که عرض شد .

این هم فرمایش شهید ثانی بود .

تا کنون در اینجا سه قول مطرح شد ، فرمایش شیخ طوسی ، شهید اول و شهید ثانی ، قول چهارمی وجود دارد که فرمایش علامه حلی است که انشاء الله فردا .

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین