نتایج در این جا نشان داده می شوند.
نتیجه ای مرتبط با جستجوی شما یافت نشد.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . آیا بنابر اشتراط وحدت محل مسافر می تواند از محل اقامه خارج شود ؟ تا چه میزان ؟ در مورد...
آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .
آیا بنابر اشتراط وحدت محل مسافر می تواند از محل اقامه خارج شود ؟ تا چه میزان ؟
در مورد اقامه عشرة یکی از مباحثی که فعلاً مورد بحث است اینست که این شخص مقیم و قاصد اقامه عشرة ایام آیا باید در آن محلی که بنابر اشتراط وحدت مکان ، قصد اقامه دارد از آن محل خارج نشود از آخرین بیوت بلد ، یا می تواند تا کمتر از حد ترخص خارج شود و یا اینکه می تواند کمتر از مسافت شرعیه خارج شود ، این محل بحث ما بود ، ممکن است گفته شود کسی که قصد اقامه عشرة دارد فقط باید در همان بلد بماند ، حق خروج از سور بلد را ندارد ، احتمال دوم اینست که (همان طور مشهور قائلند و فتاوی هم بر همین است) تا کمتر از حد ترخص اگر بخواهد رفت و آمد کند هیچ اشکالی ندارد ، احتمال سوم اینست که اگر ما مبناءً قائل شدیم که وحدت مکان شرط نیست به کمتر از مسافت شرعیه می تواند تردد کند .
عرض کردیم که در روایات وارده در این باب که حدود شش روایت بود ، تا اینجا که بیان شد غیر از یک روایت که مورد عمل واقع نشد و علاوه بر این که غیر معمولٌ به بود سند روایت هم ضعیف بود ، و آن روایتی بود که کسی قبل از ترویه وارد مکه می شود یوماً دو یومین ، بعد به طرف منی و عرفات می رود و مجدداً به مکه بر می گردد ، این شخص چه کار کند؟ در آن روایت داشت که نماز را کلاً تمام بخواند و حال آنکه عرض کردیم صلاة شخص خاجی که به طرف عرفات می رود بالاتفاق نماز او قصر است و این از ضروریات است ، علاوه بر اینکه آن کلب اول و دوم و سوم هم نماز را قصر می خواندند ، سومی بعد از مدتی هوس کرد که نماز را تمام بخواند ، پس این روایت را کسی عمل نکرده است و مورد بحث هم نیست ، ولی غیر از این از بقیه روایات مخصوصاً آن روایتی که دلالت بر منزلت دارد که کسی که قصد اقامه در مکه را دارد به منزله اهل مکه است ، این محل بحث واقع می شود ؛ در سابق هم ما راجع به همین مسأله تنزیل که در این روایت بود بحث کردیم که تنزیل به طور مطلق است یعنی من جمیع الجهات حکم اهل مکه را دارد یا در خصوص تمام خواندن نماز فقط به منزله اهل مکه است ، این تابع اینست که ، چون لسان تنزیل لسان حکومت است ، باید احراز شود که دائره این تنزیل تا چه حدی بوده است ، آیا دائره تنزیل این بوده است که منزّل را به منزله منزّل علیه قرار داده فی جمیع الجهات و الحیثیات و یا نه در خصوص یک جهت و آن جهت تمامیت صلاة است ، این قبلاً مورد بحث شد .
اقوال در این مسأله : که در اثناء عشرة ایام سفر به مادون المسافه کرد
اما بعد از روایات وارد اقوالی که از بزرگان صادر شده است ،
قول شیخ طوسی
حاصل فرمایش ایشان اینست که اگر کسی در جایی قصد اقامه کرد ، اگر از آن مکان خارج شد به یک یا دو فرسخ ، در اینجا در موقع رفت به ما دون المسافة الشرعیه ، به مجرد خروج و در آن مقصد و عند المراجعه و در ماندن در اینجا ولی کمتر از ده روز ، در همه اینها باید نماز را قصر بخواند ، مثلاً اگر کسی قصد کرد ده روز در مشهد بماند ، بعد از دو یا سه روز از اینجا خارج شد به شاندیز ، رفت و برگشت ؛ در رفت ، در مدتی که در شاندیز هست و موقعی که بر می گردد و در مشهد اگر ده روز در مشهد نماند در همه این موارد باید نماز را قصر بخواند ، وجهش هم واضح است که ایشان می فرمایند حکم به وجوب قصر موجب تخصیص عمومات اولیه است که کل مکلفٍ یتم و تخصیص در مورد همان خاص است و موضوع دلیل خاص است ، موضوع دلیل خاص اینست که شخصی که قاصد اقامه عشرة در یک مکان باشد باید نماز را تمام بخواند ، ولی اگر از این محل اقامه خارج شد عنوان مسافر و موضوع مسافر در حق او صادق است ،(کما أنه فی محل الاقامه مسافرٌ علی حسب رأی مشهور) ولی حکم او به حسب روایات تخصیص خورده است ، خرج هذا المسافر الذی یقیم عشرة ایام فی مکانٍ عن حکم الکلی للمسافر که المسافر یقصر ، کل مسافر یقصر الا المسافر الذی یقصر الاقامه فی مکانٍ عشرة ایام ، پس بنابر این تخصیص است ، اگر تخصیص شده ما در مورد حکم عام در مورد دائره دلیلی که تخصیص زده است متوقف می شویم ، از آن دائره نمی توانیم تعدی کنیم و خارج شویم ، پس این مسافری که از محل اقامه خارج شد مسافری است که در محل اقامه موجود نیست ، به آن مقصدی که دون المسافة رفته است باز در آنجا هم مسافر است و لکن لیس فی محل الاقامه بل هو خارجٌ عن محل الاقامه ، عند المراجعه هم که فرض بر اینست که قصد اقامه ده روز را نکرده است مجدداً ، فعلی هذا در موقع خروج در موقع برگشت و مقداری که در آنجا می ماند باید نماز را قصر بخواند ، که اساس این قول هم بر این می شود که در بحث اقامه که مقیم باید تمام بخواند این را بر اساس تخصیص می داند ؛ اگر حکومت هم باشد مثل مبنای برخی از متأخرین ، باز هم می توانیم همین حکم را بگوئیم زیرا در باب حکومت تصرف شارع دائره او در مورد همین محل اقامه بوده است پس بنابر این در ماعدای محل اقامه دلیل حاکم چنین دلالتی را ندارد ، پس او هم مانند شیخ طوسی باید بگوید در موقع رفت و در آن مقصد که دون المسافة است و عند المراجعه از آن مقصد و بعد از در اینجا که می ماند در همه این موارد باید نماز را قصر بخواند .
صور متعدده در مورد بحث
بحث در اینجا چند صورت پیدا می کند ، یک وقت است که در اثناء عشرة ایام شخص می خواهد خارج شود از محل اقامه ، یک مرتبه اینست که بعد از ده روز از محل اقامه خارج می شود ، یک مورد دیگر بحث اینست که از اول قاصد است به اینکه در اینجائی که می خواهد ده روز بماند به جاهای دیگر هم برود ، اینها فروع زیادی دارد ، یک وقت است که از اول چنین تصمیمی نداشت ، بعد از اینکه آمد خارج می شود ، این خروج هم چند صورت دارد : تارة اینست که خارج می شود و می گوید برویم و برگردیم به عنوان محل اقامه در همین جا ، و یک وقت است که می گوید از اینجا برویم و کاری به محل اقامه ندارد ، نهایت اساس و وسائلش را در اینجا می گذارد که می گوید برویم و در موقع برگشت بیائیم وسائل را برداریم ، از مشهد که خارج می شود به عنوان اینکه قصد اقامه در اینجا را ندارد ، نهایت وسائل را در همان مسافر خانه گذاشته است و می گوید چند روز برویم شاندیز و از هوای آنجا استفاده کنیم و در موقع برگشت می آئیم وسائل را بر می داریم و می رویم ، از اینجا که خارج شد کأنه کاری به اینجا ندارد .
قول دوم : شهید اول
قول دومی که قائل هم دارد فرمایش شهید اول (رض) است که این چنین می فرمایند ( نقطه مقابل فرمایش شیخ طوسی است) اگر کسی از حد ترخص بیشتر ولی از مسافت شرعیه کمتر برود ، به عبارت دیگر از بلد خارج شده است ولی به مسافت شرعیه نرسیده است ، این چنین شخصی می فرمایند در موقع رفت به آن مکان و مدتی که در آن مکان می ماند و موقع برگشت و مقداری هم که در اینجا قصد اقامه کرده بود ، در همه این موارد نماز را تمام بخواند ؛ این در واقع اینست که این شخصی که قصد کرده است از اینجا بیرون برود قصد سفر ندارد ، لذا مسافر نیست ، عنوان مقیم به این شخص صادق است ، پس بنابر این شخص در موقع رفت ، در آنجا که می ماند ، در موقع برگشت نماز را تمام می خواند ، کأنه اگر کسی وطنش مشهد باشد به کمتر از چهار فرسخ برود و در آنجا بخواهد دو یا سه روز بماند و برگردد موقع رفت نماز را قصر می خواند یا تمام؟ واضح است که تمام می خواند ، در آنجا هم نماز را تمام می خوانند ، مثل کسانی که باغی در کمتر از مسافت شرعیه دارند ، موقع رفت نماز تمام است ، در آنجا هم که می ماند نماز تمام ، در موقع برگشت هم نماز تمام است ، اینجا هم که وطنش است نماز را تمام می خواند ، این شخص با متوطن فرقی ندارد ، که مقیم عشرة ایام فی بلدٍ بمنزله اهل آن بلد است .
قول سوم : شهید ثانی
قول سوم فرمایش شهید ثانی است ، مرحوم شهید ثانی(خیلی از معاصرین هم همین مبنا را قبول دارند) اینست که اشان تفصیل داده است می فرمایند یک وقت است که شخص محل اقامه او مشهد بود ، قصد کرد ده روز در مشهد بماند ، بعد از این اقامه به کمتر از مسافت شرعیه خارج می شود ولی مجدداً به محل اقامه بر می گردد و اخری اینست که مشهد می ماند و بقیه مقدار اقامه خودش را تکمیل می کند و بعد از مشهد می رود ، لذا شروع سفر خودش را از مشهد قرار داده است .
و اخری اینست که این شخص بعد از آنکه چند روز در مشهد ماند قدر متیقنش اینست که یک نماز رباعیه در اینجا خوانده باشد ، این شخص دو یا سه روز ماند و خارج شد ، خروج از مشهد به قصد مکانی است که کمتر از مسافت است ، در موقع برگشت مشهد را به عنوان محل اقامه حساب نمی کند ، بلکه اولین منزلی است که از موقع خروج قصد سفر کرده است و یا به آن مقصدی که رسیده است به آنجا سفر کرده است ، اینجا که در مقام مراجعت است مشهد را به عنوان محل اقامه نیست ، بلکه مشهد به عنوان اولین منزل است ، این صورتش اینست که شخص قصد کرده بود ده روز بماند و دو یا سه روز در اینجا ماند بعد به شاندیز رفت ، وقتی به شاندیز رفت از همان جا قصد سفر جدید می کند ، حال که در این فرض دوم به مشهد که وارد می شود مشهد به عنوان محل اقامه است یا به عنوان اولین منزل است؟ به عنوان اولین منزل است ، ولو اینکه چند روز هم بماند ولی به عنوان منزله مانده است ، آن محل اقامه او به واسطه قصد که نسبت به انشاء سفر جدید کرده است از بین رفت ، بین این دو مورد فرق می گذارند ، می فرمایند در مورد صورت اولی که شخص انشاء سفر جدید نکرده است از مشهد که محل اقامه بود بعد از اینکه صلاة رباعیه صادر شد به شاندیز می رود و دو یا سه روز می ماند و بعد به مشهد بر می گردد و در اینجا هم می ماند به عنوان محل اقامه ، وقتی از مشهد خارج می شود به عنوان سفر جدید حساب شود ، پس مشهد به عنوان منزل نیست بلکه به عنوان محل اقامه است ، اینجا فرموده است در رفت و در آنجا و در اینجا که می ماند نماز را تمام بخواند ؛ در صورت دوم از آنجایی که قصد کرده است که سفر جدید باشد از آنجا باید نماز را قصر بخواند به مشهد هم که رسید چون به عنوان منزل است باید نماز را قصر بخواند .
قول چهارم
قول چهارم عده ای این گونه فرموده اند که اگر کسی در اینجا در اثناء ده روز نظرش از ادامه دادن به اقامه در محلی که اقامه ای که از اول قصد اقامه داشته اند برگشته باشد ، مثل اینکه زائر می آید و اول قصد می کند که در اینجا ده روز بماند ، سه یا چهار روز که می ماند ، رأیش عوض می شود ، نهایت مقصد بعدی که دارند به نحوی است که در موقع خروج از آن مقصد به نحوی است که باید بیایند و از همین مسیر برگردند ، مثلاً می خواهد به نیشابور برود ، حال که از مشهد به شاندیز رفته است باید به مشهد بیاید و از مشهد به نیشابور برود ، بنابر این در موقع خروج از آن جایی که کمتر از مسافت بود باید بالاجبار بیاید و از این مسیر برود ، به همین جهت وسائل را در همین جا می گذارند و موقع برگشت فقط وسائل را بر می دارند اما بناء بر ماندن ندارند ، این یک صورت .
و اخری اینست که قصدشان این نیست ، می گویند این مقدار ماندیم و می رویم و باز دوباره می آئیم و چند روز در اینجا می مانیم و بعد بر می گردیم .
در صورت اولی گفته اند به خروج از اینجا عنوان اقامه عشرة خارج می شود و لذا باید نماز را قصر بخواند و موقع مراجعت به اینجا هم نمازش را قصر بخواند ، ولی اگر قصد دارد که بعد از شاندیز رفتن چند روز بیایند و زیارت بکنند و اقامه خودشان را از بین نبرده اند ، لذا وسائل اینجا هست و دو سه روز به آنجا می رود و دو مرتبه برای زیارت می آید و بعد از اینجا قصد می کند که به نیشابور برود ، در این فرض دوم می فرمایند اگر شخص برود نماز را تمام می خواند و در اینجا قصر نیست .
فرمایش مرحوم حاج آقا رضا همدانی : در مورد وطن اسفار قلیله مخل نیست در اینجا هم مخل نباشد
فرمایشی را از مرحوم حاج آقا رضا همدانی نقل کرده اند که مرحوم آقای میلانی می فرمایند از شخصیتی مثل این بزرگوار بعید است که چنین کلامی صادر شده باشد ، یک وقت است که می گویند فلانی مقیم فلان شهر است ، در صدق عنوان مقیم بودن ، خروج به اماکن اخر حتی فوق المسافة ، اگر یک یا دو ساعت باشد ضرر می رساند؟ تعبیر که مرحوم فقیه همدانی (رض) همدانی دارند که اگر شخص حتی فوق المسافه هم برود و برگردد ، در صدق عنوان مقیم از نظر عرف خللی ایجاد نمی شود زیرا اگر شخص مقیم مشهد است به عنوان وطن ، این شخص وقتی از مشهد خارج می شود مثلاً به نیشابور می رود و بر می گردد ، این خروج از مشهد به نیشابور مخصوصاً با این وسائل امروزی ، یعنی صبح اول وقت می رود و قبل از اذان ظهر مشهد است ، این در صدق عنوان اینکه اهل مشهد است یا مقیم مشهد است این خروج ضرر نمی رساند؟ خیر ضرر نمی رساند ، مرحوم همدانی (رض) می فرمایند در مورد اقامه هم همین طور است.
اشکال بر کلام مرحوم حاج آقا رضا
ظاهراً بین این دو عنوان مقیم مقداری خلط شده است مقیمی که می گویند اهل فلان جاست ، این غیر از اقامه عشرة ایامی است که در محل بحث ماست ، اقامه عشرة ایام با توجه به اینکه سفر اول او از بین رفته است ، چون عنوان اقامه ضد عنوان سفر بود ، لذا گفتیم به قصد اقامه سفر او قطع شده است و موضوع عوض شده است ، اگر موضوع عوض شده است ، این آقا مقیم است ، شارع او را در صورتی که در یک محل بماند ، لذا ما بحث وحدت محل را آوردیم ، با وجود این شرط که وحدت محل شرطیت دارد چگونه می توانیم بگوئیم اگر کسی که ده روز قصد کرده ده روز در اینجا بماند حتی فوق المسافة هم رفت و برگشتش خللی ایجاد نکند ، این خیلی بعید ، کأنه بین عنوان مقیم به معنای مسکن و اهل یک جا بودن و مقیم عشرة ایام فی مکانٍ خلط شده است ، که بین این دو کاملاً تفاوت است ، این مقیم است ولی نه به معنای وطن شخص ، این مقیم است یعنی سفرش قطع شده است یعنی لیس بمسافر ، المقیم تارةً یکون بمعنی المتوطن فی مکانٍ و اخری بمعنی من لیس بمسافر ، و المقیم هنا بمعنی لیس بمسافر لا بمعنا أنه متوطن ، پس بناءً علی هذا حکم باب مسافر را آوردن به کسی که نیست این حکم واقعاً صحیح نمی باشد .
پس بنابر این خلاصه این شد که ما اقوال رئیسه ای که ددر این مسأله وجود دارد را بیان کردیم ، عمده اینست که باید وارد در دلیل بر این اقوال بشویم ، که در میان این اقوال کدام یک با ادله موجوده اولاً با روایات وارده در باب و ثانیاً قواعدی که ما بر اساس آن قواعد می توانیم نتیجه گیری کنیم در اینجا چه خواهد بود که انشاء الله فردا . و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین