نتایج در این جا نشان داده می شوند.
نتیجه ای مرتبط با جستجوی شما یافت نشد.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . خلاصه بحث : در مورد وحدت مکان در مورد اقامه عشرة ایام اموری مورد بحث واقع شد ، یکی از...
آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .
خلاصه بحث : در مورد وحدت مکان
در مورد اقامه عشرة ایام اموری مورد بحث واقع شد ، یکی از آن امور این بود که مراد از این عشرة ایام آیا ایام است فقط یا یوم مع لیلته ؛ دوم اینکه در این عشرة ایام عنوان یوم به معنای نهار مقابل لیل مدخلیت دارد یا خیر؟ کما اینکه بحث کردیم که در این ده روز وحدت مکانیه شرط است یا خیر؟ و اگر شرط است آیا شرطی است که از ناحیه ادله شرعیه استفاده می شود یا اینکه دلیل شرعی بر این مطلب ما نداریم ، و عرض شد که روایات وارده به بیانی که عرض کردیم دلالت بر این معنا دارد ، گرچه مرحوم آقای میلانی(رض) با مشهور ابتداءً مخالفت کردند بر اساس صناعت علمی و در مقام فتوی از باب احتیاط موافقت کردند ، اما در ادامه بحثشان بر مبنایی که در باب تحقق اطلاق ذکر فرمودند با مشهور موافق می شوند ؛ ولی بنده بر اساس فرمایش مرحوم حاج شیخ و کثیری از محققین عرض کردم که ما از نفس روایات وارده در این باب و ظهورات عرفیه ای که نسبت به عنوان اقامه فی مکانٍ دانسته می شود می توانیم استفاده کنیم ظهور این روایات را در خصوص مکان واحد ، پس خصوصیت وحدت مکانیه نتیجةً از روایات استفاده می شود به همان بیانی که عرض شد .
مسأله اشتراط توالی
بحثی دیگری که شروع می کنیم گرچه به صورت اجمال سابقاً گفته شده بود مسأله اشتراط توالی ایام است ، اینکه ایام باید پیاپی باشد بر چه اساس است؟ در فرمایش مرحوم میرزای نائینی (رض) عرض کردیم که ایشان در مورد دخالت لیالی در این ایام فرموده بودند لیله دخالت ندارد در یوم ، ده روز میزان است و لزوم بودن لیالی هم در همان مکانی که ایام در آنجاست از باب اعتبار توالی دانستند ، فرمودند چون موالات این عشرة ایام شرط است ، لهذا لابد من دخول اللیالی فی عشرة ایام و الا لو لا اعتبار التوالی وجهی برای دخول این لیالی در ایام عشره نخواهد بود ، این بیانی داشتند ، مرحوم آقای عاملی مقرر بحث ایشان رضوان الله علیهما ایشان هم همین بیان را دارند و تأیید هم می کنند و اشکال و نقضی هم نفرموده اند ، ولی عرض کردیم اساساً این مبنا مورد قبول واقع نشد ، چون اخذ زمان در ما نحن فیه از قبیل ظرفیت نبود ، از قبیل موضوعیت نبود ، بلکه جنبه محددیت داشت و بر این اساس عرض کردیم مراد از یوم در اینجا ، اشکال کرده بودند که حد معلوم نیست و چیزی که معلوم نیست چطور می شود به عنوان محدد و معرّف باشد ، در جواب عرض کردیم که اگر یوم بما هو یوم باشد معلومیت نداشت ولی اگر گفتیم یوم مع اللیلة که منظور بیست و چهار ساعت باشد و عشرة ایام یعنی عشر اربع و عشرون ساعة بهذا المعنا یکون معلوماً و الحد و المعرف یکون معلوماً ، اگر این معنا شد دیگر مسأله اینکه ما شک کنیم که آیا لیله داخل است یا نه و اگر دخیل ندانستیم بعد در رابطه با او بگوئیم چون توالی شرط است بین این ایام لهذا باید لیالی را داخل در این ایام قرار بدهیم ، نوبت به این حرفها نمی رسد ، و لذا مرحوم استاد(رض) در مقام اشکال نقضی بر آنها این گونه فرموده بودند که اگر کسی برای تحفظ بر توالی شبها بعد از مغرب برود به جایی دون المسافة و همان شب قبل از طلوع فجر یا شمس برگردد ، یصدق أن هذه الایام کانت متوالیة أو لا یصدق؟ قهراً صدق می کند ، ده روز پشت سر هم بوده است ، با اینکه شبها هم نبوده است ، پس برای حفظ توالی ما ملزم نیستیم که شبها را هم بمانیم تا موالات حفظ شود ، بلکه اگر شبها را برود و قبل از طلوع شمس برگردد قطعاً موالات حفظ شده است در این ایام عشرة .
پس اعتبار توالی هیچ فائده ای و به درد اینکه لیالی داخل در ایام باشد نمی خورد ، حال بحث در اینست که توالی شرط است ، این را از چه چیز می شود استفاده کرد ؟ چیزی که در این ادله وجود دارد از نظر روایاتی که تا الآن خواندیم همه این روایات غیر از عنوان اجماع عزم علی اقامه عشرة ایام چیز دیگری وجود دارد یا نه؟ چیز دیگری وجود ندارد ، ما داریم که سؤال می کند که مسافر چه موقع می تواند نماز را تمام بخواند؟ می فرمایند زمانی که اجماع عزم داشته باشد ، أزمعت ، اجمعت علی اقامة عشرة ایام ، همین مقدار ، در کلمه اقامه آیا نسبت به موالات و عدم موالات چیزی فهمیده می شود ، کسی در مشهد اقامت کند ، آیا باید این اقامه او متوالیة باشد یا غیر متوالی باشد هم صدق می کند که اقامه کرده است ، موقعی که در اینجاست صدق می کند که در اینجاست ، چه پیاپی باشد یعنی موالات باشد یا اینکه موالات نباشد ، فرقی ندارد ، این نسبت به کلمه اقامه .
ایام خود یوم بما هو یوم و ایام بما هی ایام دلالت بر موالات یا عدم موالات ندارد ، از کجای این کلمه ایام این را می توانیم بفهمیم ، قید عشرة هم این را دلالت نمی کند ، زیرا اگر کسی عشرة ایام غیر متوالیه در جایی اقامت کند ، مثلاً در این ماه اول ماه اینجا باشد و دوم ماه برود حتی از حد مسافت هم بیرون برود ، ولی در مجموع یک شهر ده روز در اینجا باشد ، صدق می کند که عشرة ایام کان فی مشهد؟ بله قطعاً صادق است ، پس از نظر عرفی هم نه اقامه دلالت دارد بر موالات و نه عشرة ایام دلالت بر موالات دارد ، پس از این مفرداتی که در روایات وارد شده است ما نمی توانیم استفاده توالی بکنیم .
راه اینکه ما بتوانیم توالی را معتبر بدانیم یک راه اینست که از باب وحدت مکان ما اعتبار توالی را استفاده کنیم و به آن به این جهت که یوم و ایام واضح است که ظرفند و ظروف اختصاص به زمان ندارد ، اشیاء مختلف و متعددی به عنوان ظرف داریم مثلاً کیل که ظرف خاصی است ، عناوینی که به عنوان ظرف آمده است رطل ، مد ، در روایت وارد شده است که ستین مد طعام به فقیر داده شود ، این عناوین ظرفند ، واضح است که در این عنوان کیل اگر گفتند ده کیل گندم اتصال معتبر است؟ خیر در اینجا اتصال فهمیده نمی شود ، یا اگر بنا شد که ستین مد طعام به شصت فقیر داده شود در برخی از کفارات ، آیا موالات شرط است؟ خیر ، امروز یک مد بدهد فردا یک مد دیگر و پس فردا یک مد ، به صورت متفرق تا برسد به شصت مد از طعام ، موالات در آن شرط نیست ، ایام بر خلاف آنها ظرف زمان است ، ظرف زمان از نظر ظرفیت با سائر ظروف فرق ندارد لذا همان طور که با تعدد و تفرق می سازد با اجتماع و جمعیت هم می سازد ، پس اتصال خارجی در ظرف بما هو ظرفٌ وجود ندارد ، از ظرفیت نمی شود اتصال و توالی را فهمید ، نهایت در ما نحن فیه جنبه ظرفیت نداشت و به عنوان محددیت بود ، محددیت این شد که ده شبانه روز معنا کردیم لذا از هر جا شروع کرد به همانجا می تواند ختم کند و تلفیق را هم از همین باب ما قائل شدیم ، این کمیت به نحو کمیت متفرق مراد است یا به نحو کمیت واحده؟ بعد کون عشرة ایام محدداً، لا ظرفاً بمعنا المصطلح ، اگر به معنای ظرفیت باشد اصلاً از آن وحدت و اتصال و توالی فهمیده نمی شود و در آن توالی وجود ندارد ، ولی اگر ما ظرف در ما نحن فیه را کما اینکه ثابت شد به عنوان محدد دانستیم نسبت به مقدار اقامه ، این مجموعه از زمان به عنوان یک کمیت مراد است از نظر اقامه به عنوان حد الاقامه از نظر کمیت یک کمیت است یا چند کمیت؟ این اقل کمیت واحده است ، اقل کمیت واحده برای اقامه عبارتست از کمیت عشرة ایام ، واضح است اگر تفرق حاصل شود ، دو روز باشد و یک روز فاصله شود و باز روز سوم به آن محل بیاید و باز فاصله شود و باز روز چهارم بیاید ، اینها آن کمیت خاصه را در اینجا ایجاد نکرده است ، چون بحث ظرفیت نبود بحث محددیت بود ، اگر این مجموعه از زمان به عنوان حد شد آیا حد واحد است یا حدود متعدده؟ حد واحد است ، اقل حد للاقامة عشرة ایام است و هذا الحد بمعنا هذه الکمیة من الزمان ، کون المسافر مقیماً فی مکانٍ واحد به مقدار عشرة ایام ، اگر بحث مقدار و کمیت آمد این کمیت که کمیات متفرقه نیست ، کمیت واحده است ، این اقل کمیت معتبره عند الشارع است ، اقل کمیت معتبره عند الشارع عبارتست از کمیت زمانیه عشرة ایام ، یعنی دویست و چهل ساعت ، این کمیت را باید در محل واحد ایجاد کند ، این کمیت با تفرق ایجاد نمی شود ، پس اعتبار توالی از ناحیه همین عشرة ایام است ولی با توجه به بودن این عنوان عشرة ایام حداً لاقامة المسافر ، لا ظرفاً للاقامه ، اگر ظرف باشد با تفرق و اجتماع هر دو می سازد ، هم با تفرق سازش دارد این ظرفیت و هم با اجتماع ، ولی اگر به عنوان حد شد در صورت تفرق این حد حاصل نمی شود ، حصول این حد متوقف است بر تحقق این مقدار از کمیت در مکان واحد ، پس از نفس خود روایات با توجه به این معنا می توانیم ما توالی و موالات را معتبر بدانیم .
راه دیگری هم هست و آن اینست که تمام کسانی که وحدت مکان را معتبر می دانند باید قائل بشوند به اعتبار موالات کما اینکه شده اند ، لذا بزرگان هم می فرمایند این ده روز باید پیاپی و متصلةً باشد ، عمدةً این را از ناحیه وحدت مکان اثبات می کنند ، زیرا مشهور به عنوان ظرف دانستند و چون ایام را به عنوان ظرف دانستند لذا لیالی را خارج دانستند اما اعتبار توالی بین این ایام را به لحاظ وحدت مکان ، زیرا اگر تفرق در این ایام از نظر محل اقامه حاصل شود صدق اقامه عشرة فی مکانٍ واحد نخواهد شد ، لذا آنها می فرمایند چون وحدت مکانیه شرط است در اقامه لهذا وحدت مکانیه با تفرق ایجاد نمی شود فلابد من کون عشرة ایام متتالیةً ، تحققاً للوحدت المکانیه .
پس ما دو راه داریم و آنها یک راه ، کسانی که ایام را ظرف می دانند فقط از راه اعتبار وحدت مکان می توانند توالی را ثابت کنند ولی ما از دو راه می توانیم ثابت کنیم یکی از راه وحدت مکان که قبول هم کردیم و یکی هم از راه اینکه زمان را در اینجا به عنوان حد دانستیم نه به عنوان ظرف و نه به عنوان موضوع .
حال بحث در اینست که اگر شخص در این اثناء به کمتر از حد مسافت شرعیه سفر کند ، به وحدت مکانیه او که معتبر است اولاً و اعتبار توالی او که بر اساس وحدت مکانیه بر حسب مسلک مشهور شرط است ثانیاً ضرر و خللی ایجاد می کند یا نه؟ انشاء الله فردا .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین