صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 176 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم                و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین .  فرمایش مرحوم محقق : بیان سه مسأله قال المحقق لو نوی الاقامة فی غیر بلده عشرة ایام اتم و دونها یقصر و...

Cover

جلسه 176 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم               

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین .

 فرمایش مرحوم محقق : بیان سه مسأله

قال المحقق لو نوی الاقامة فی غیر بلده عشرة ایام اتم و دونها یقصر و إن تردد عزمه قصر ما بینه و بین شهرٍ ثم یتم ولو صلاةً واحدة و لو نوی الاقامه ثم بدا له رجع الی التقصیر و لو صلی واحدةً بنیة الاتمام لم یرجع .

مرحوم محقق سه مورد و سه مسأله را در اینجا بیان فرموده اند .

مسأله اولی اینست که اگر قصد اقامه عشرة ایام در بلدی را داشته باشد باید نماز را تمام بخواند ، اگر قصد نکرد و همین طور مردد ماند تا سی روز ، بعد از سی روز ولو به اندازه یک نماز باشد باید نماز را تمام بخواند ، مسأله سوم اینست که اگر قصد اقامه عشرة را داشت ولی بعد از این قصد هنوز نماز تمامی از او صادر نشده است از قصدش برگشت ، مثلاً موقع صبح وارد شد و صلاة صبح را هم خواند ولی قبل از نماز ظهر منصرف شد و نماز تمام رباعیه نخواند ، حق ندارد نماز را تمام بخواند ولو آنجا بماند ، مثلاً تصمیم داشت برود و در تهران ده روز بماند با همین نیت وارد تهران شد ولی نماز تمام از او صادر نشد باید نمازش را قصر بخواند ولو اینکه در آنجا بماند و بعد هم معلوم بشود که بیست روز مانده است ، همین طور بدون قصد اقامه در آنجا ماند کمتر از سی روز ، تمام این مدت باید نماز را قصر بخواند .

مسأله چهارمی که در اینجا هست اینست که اگر قصد عشره کرد و یک صلاة تمام از او صادر شد یعنی یک صلاة رباعیه خواند ، بعد از این هر قدر بماند نمازش تمام است ولو اینکه یک روز بماند .

این مسائل اربعه ای است که مرحوم محقق در اینجا بیان فرموده اند .

موضوع برای حکم به تمام در مورد اقامه عشره ایام چیست؟

ما قبل از بیان این مسائل را توضیح بدهیم و دلیل بر این احکامی که در این فروع اربعه ذکر شد چیست ، روایات باب را خواندیم ، قبل از ورود در اصل بحث ما باید اولاً روشن کنیم که عنوان اقامه عشرة ایام دخالتش در وجوب صلاة تمام به چه نحو است ، حکم در اینجا اینست که یجب علیه التمام ، موضوع حکم به وجوب تمام چیست؟ محتملات موضوع در اینجا پنج احتمال است .

محتملات در مسأله و بیان احکام آن :

احتمال اول : وجود خارجی اقامه عشرة ایام

احتمال اول اینست که موضوع اقامه عشرة ایام فی نفس الامر باشد ، مع قطع النظر عن کونها مع النیة أو بلا نیة ، یعنی وجود خارجی اقامه عشرة ایام ، ده روز ماندن میزان است می خواهد مع القصد باشد یا بلا قصد .

این احتمال مردود است بالاتفاق ، احدی قائل به این احتمال نشده است ، زیرا در مورد شخصی که به صورت تردید در جایی می ماند تا سی روز نمازش قصر است ، تا سی روز قطعاً اقامه ده روز داشته است خارجاً و حال آنکه احدی در اینجا نفرموده است که نمازش تمام است ، پس اقامه عشرة ایام بوجودها الخارجی مع قطع النظر عن النیة لا دخل لها و لا اعتبار بها .

 احتمال دوم : الاقامة عشرة ایام مع کونها منویه

اینست که ما دو چیز را دخیل بدانیم هم نیت و هم اقامه عشرة ایام معاً ، الاقامة عشرة ایام مع کونها منویه موضوعٌ لوجوب التمام علی المسافر ، فالموضوع ایضاً مرکبٌ من امرین ، الاقامة عشرة ایام فی غیر بلده هذا اولاً و ثانیاً کون الاقامة مع النیة .

این احتمال هم مردود است زیرا کسی که قصد اقامه کرد یک نماز تمام خواند ولو ده روز نماند یجب علیه التمام ، پس اقامه عشرة ایام لازم نیست که وجود خارجی پیدا کند ، اگر بنا باشد که اقامه عشرة ایام دخالت داشته باشد اینجا که ده روز نمانده است پس باید موضوع از بین رفته باشد و نتیجةً باید بر او واجب باشد قصر و حال آنکه همه می فرمایند باید نماز را تمام بخواند .

احتمال سوم : نفس النیة تمام الموضوع لوجوب التمام

نیت اقامه عشره ، نفس النیة تمام الموضوع لوجوب التمام ، نیة الاقامة سواءٌ تحققت الاقامة عشرة ایام بعد النیة أو لم تتحقق ، نفس النیة بما هی ، خود نیت که امر قلبی است موضوع تام برای وجوب تمام است چه در خارج  اقامه عشرة تحقق پیدا بکند و یا نکند .

این احتمال هم مردود است و اتفاق هم هست که اگر کسی چنین نیت کرد ولی نماز تمام از او صادر نشد رجع الی التقصیر

، لو نوی الاقامة عشرة ایام و لم یصدر منه صلاة التمام ولو صلاةً واحدة رجع الی التقصیر ، پس معلوم می شود که نیت بما هی لا عبرة بها و لا اثر لها .

احتمال چهارم : نیت اقامه عشره با صدور یک صلاة تمام

نیت اقامه عشرة ایام با صدور یک صلاة تمام یا نیت اقامه عشره مع اتمام الاقامة عشرة ایام ، این موضوع باشد لوجوب الاتمام ، مثلاً زنی است قصد اقامه عشرة در مشهد کرده است ایام عادت او هم ده روز است از ابتداء ورود حیض شد و تا ده روز هم که در حال حیض است ، نیت اقامه کرده است ولی در این مدت ده روز نماز تمام از او صادر نشد ، در این قسم دوم گفته می شود این شخص نماز تمام که نخوانده است لذا اگر ده روز تمام شد پس از ده روز ولو یک ساعت هم بماند اگر نمازی واجب بشود باید نماز را تمام بخواند ، مثلاً ظهر روز دهم ده روز تمام می شود و عادتش هم تمام شده است ظهر هم اینجا مانده است لذا یجب علیها التمام و یا مثلاً آمد و قصد اقامه عشرة کرد اما به مجرد قصد بیهوش شد به حال اغماء فرو رفت و اغماء او هم ده روز طول کشید ، بعد از ده روز به هوش آمد ، اقامه عشرة محقق شده است در این ظرف اگر یک نماز هم بخواهد بخواند باید نمازش تمام باشد .

حال در مورد قسم اول که ما موضوع را نیت اقامة عشرة ایام و صدور صلاة واحدة تامه از او بدانیم ، اینجا اشکالی به ذهن می رسد .

قبل از اینکه این اشکال را عرض کنیم ، در روایاتی که ذکر شد ، عنوان أراد ، نوی ، أزمع ، حدّث نفسه و امثال ذلک بود ، واضح است که در اینجا این عناوینی که ذکر شد با احتمال خلاف منافات ندارد ، چون اگر تعبیر یقین باشد این فرق دارد ولی أراد و حدّث نفسه و امثال ذلک با احتمال خلاف می سازد لذا عرض کردیم ممکن است یک نماز تمام بخواند و بعد منصرف شود و یا از اول احتمال یک یا دو درصد داده می شود که در آنجا نماند این احتمالات اشکالی ندارد ، بعد به این مسأله می رسیم که یقین در اینجا چه معنا دارد و از علم اخص است و در اینجا کسی که اسیر بشود ، اراده که نداشته است ولی او را جبراً نگه داشته اند ، در اینجا علم دارد که می ماند ، تعبیر علم اعم است از اراده چون اراده باید همراه با علم باشد ، و لکن در مورد علم اختیار نیست ، با اینکه اختیار ندارد ولی می داند که یک ماه او را در اینجا حبس کرده اند ، پس علم به این معنا دارد ، همین قدر که علم دارد کفایت می کند و لازم نیست که حتماً اراده هم باشد یعنی میل و رغبت به اقامه باشد .

 اشکال بر این احتمال چهارم : در اینجا دور لازم می آید

اشکالی در اینجا شده است در اینکه ما موضوع را نیت اقامه عشرة ایام با صدور یک صلاة تمام بدانیم و آن اشکال دور است ؛ زیرا تا موضوع محقق نشود حکم مترتب نمی شود ، نسبت هر حکمی به موضوع نسبت معلول است به علت مثلاً در دلیل می گوید یجب اکرام عالم ، تا عنوان عالم محقق نشود خارجاً اکرام واجب نیست و به نفس دلیل یجب اکرام عالم شما نمی توانید موضوع و عالم بودن را ثابت کنید ، زیرا واضح است که توقف شئ بر تفس لازم می آید ، تا موضوع محقق نشود حکم محقق نمی شود ، شما بخواهید موضوع را به حکم محقق کنید و حال آنکه حکم متوقف بر موضوع است فإذاً توقف شئ علی نفسه است و هو دور ؛ این مشکل در مانحن فیه وجود دارد به این نحو که موضوع وجوب تمام بر مسافر که قصد اقامه عشرة ایام دارد نیة الاقامه مع صدور صلاةٍ واحدةٍ تماماً ، زمانی واجب است بر او صلاة واحده تماماً که موضوع محقق شود ، که موضوع صدور صلاة واجب تماماً ، یک جزء موضوع بود ، فرق نمی کند جزء موضوع یا کل موضوع ، باید موضوع تماماً محقق بشود بعداً صلاة تمام بر او واجب باشد ، فما لم یتحقق الموضوع لا نحکم بأنه یجب علیه التمام ، موضوع نیة الاقامه مع صدور صلاة واحدة تماماً ، یک صلاة تمام باید صادر بشود ، متی یجب علیه صلاة التامه؟ بعد تحقق الموضوع و الحال أن فی الموضوع کان صلاة تامه واحده فإذاً توقف صلاة واحدة تماماً علی نفسه و لیس هذا الا الدور .

صلاة واحده تماماً تا محقق نشود واجب نیست بر او تمام ، وجوب تمام هم متوقف شد بر صدور صلاة واحده تماماً ، فإذاً توقف الشئ علی نفسه بلا واسطة .

جواب از این اشکال :

قبل از جواب از این اشکال مقدمه مفصلی در اینجا وجود دارد که این مقدمه مبنی بر مباحث گذشته ماست ، و آن مقدمه اینست که ما نسبت صلاة تمام برای مسافر را به ادله اولیه باید بررسی کنیم .

به عبارت دیگر روایات متعدده ای که وارد شده است درباره صلاة مسافر در ظرف قصد اقامه عشرة ایام که یجب علیه التمام چه نسبتی با ادله اولیه دارد ؟ در بعضی از اینها و در بعضی از صور عنوان رافعیت را دارند و در برخی عنوان مانعیت را دارند و در برخی از اینها عنوان ضعف مقتضی وجود دارد و همه اینها شاهد دارد ، مثلاً در سابق عرض کردیم که مسافری که عاصی به سفر است یجب علیه التمام ؛ چرا؟ آیا موضوع محقق نشده است ؟ آیا مقتضی برای قصر ندارد؟ هم موضوع محقق است و هم مقتضی وجود دارد ، در آنجا چیزی که هست عبارتست از مانع و مانع آنست که سفر او عنوان معصیت است لذا اگر عنوان معصیت از بین رفت از همان آن بر او واجب است تمام ، چون موضوع محقق بود .

در بعضی از آن صور طوری بود که ضعف مقتضی بود ، و آن عبارت بود از کثیر السفر ، زیرا در سابق عرض کردیم که من کان شغله السفر در روایت هم وارد شده است که سفر جنبه فعل اعتیادی او پیدا می کند ، دیگر سفر برای او کلفت ندارد کالسائغ ، سفر برای سائغ کلفتی ندارد لذا اقتضاء قصر در او ضعیف است و بر اساس همین عرض کردیم که کسی که شغل او سفر است مبنا این شد که چه در سفر شغلی و چه در سفر غیر شغلی چه با وسیله خود و چه با وسیله دیگری در همه این فروض گفتیم باید نمازش تمام باشد و مختار ما این شد ، زیرا عرض کردیم که مقتضی وجوب قصر در حق او ضعیف شده است .

صورت سوم اینست که مقتضی ندارد و آن در مورد کسانی بود که اهل سفیه ، اهل السفن نماز را تمام می خوانند لأن بیوتهم معهم ، یا اعراب و عشایر دارد که لأنهم فی بیوتهم ، دائماً در خیام خودشان هستند و در بیت خودشان ، پس در آنها مقتضی وجود ندارد چون از بیت خارج نشدند ، بله ملوان اگر بیرون آمد و با اتوبوس و … خواست جایی برود باید نمازش را قصر بخواند ، ولی مادامی که در سفینه است نمازش تمام است لأن بیتوهم معهم ، این سه فرض را ما در سابق داشتیم که در برخی از این موارد مانع برای وجود مقتضی بود با اینکه مقتضی موجود بود ولی مانع داشت و لوجود المانع یجب التمام ، در برخی ضعف مقتضی موجب بود که صلاة تمام بشود و در برخی عدم المتقضی موجب بود که صلاة بر او تماماً واجب باشد .

در ما نحن فیه هم این معنا قابل تطبیق است ، تطبیق این معنا بر ما نحن فیه و جواب از اشکال دور انشاء الله فردا . و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین