صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 171 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم                          و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین . مسألةٌ : آیا در رجوع من السفر باید رعایت حد ترخص بشود یا خیر؟ در رفتن به سفر عرض کردیم که رعایت...

Cover

جلسه 171 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم                         

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین .

مسألةٌ : آیا در رجوع من السفر باید رعایت حد ترخص بشود یا خیر؟

در رفتن به سفر عرض کردیم که رعایت حد ترخص واجب بود و میزان را هم خفاء الاذان دانستیم ، مرحوم آقا میزان را خفاء الاذان و تواری بیوت به معنایی که فرموده بودند یکی بود ، بینشان اختلاف نبود ، زیرا تواری شخص از بیوت با خفاء الاذان نسبت به خود شخص مقدار بعد از آن شهر یک مقدار خاص است ، بله اگر تواری بیوت از این شخص باشد که این شخص بیوت را نبیند اینجا تفاوت دارد با خفاء الاذان ، مسلم شد که حد ترخص در رفت لازم است و عرض شد که اگر حد ترخص در رفت لازم است اختصاص به خروج از وطن نداشت در خروج از محل اقامه ، در خروج از جایی که سی روز مردداً ماند بعد از سی روز اگر ماند نماز را تمام می خواند بعداً می خواهد برود باید حد ترخص در آنجا هم لازم بود .

فقط در مورد شخصی که قصد معصیت کرده است اگر در جایی ماند به مقدار اقامه عشره باید رعایت حد ترخص بکند ، اگر به این مقدار نبود دیگر رعایت حد ترخص لازم نیست زیرا دون العشره را گفتیم به عنوان ضارب فی الارض محسوب می شود ، توسعاً به نظر شارع ، کما اینکه اگر اصلاً اقامه ای نداشته باشد از آن حینی که قصد معصیت را از خودش سلب کرد و توبه کرد از آن حین مانع بر طرف شده است ولی مقتضی که عبارت بود از مسافر الضارب موجود است ، مسافری که ضارب فی الارض باشد مانع هم ندارد لذا باید از همان لحظه نماز را قصر بخواند ، رعایت حد ترخص برای این شخص معنا نخواهد داشت .

اقوال در رعایت حد ترخص در ایاب

حال بحث در اینست که آیا در ایاب رعایت لازم است یا نه؟ و ایاب آیا به ایاب به وطن و یا ایاب به محلی که می خواهد اقامه عشرة داشته باشد؟ این خودش بحث است ؛ سه احتمال وجود دارد :

1-       اینست که اصلاً در ایاب حد ترخص لازم نباشد کما اینکه بعضی فتوا داده اند و فرموده اند رعایت حد ترخص فقط در موقع رفت است و در موقع بازگشت حد ترخص لازم نیست ، چه در جایی که می خواهد به شهر خودش و یا می خواهد برگردد به جایی که می خواهد ده روز در آنجا بماند .

2-       یا اصلاً بحث برگشت نیست می خواهد به جایی برود که می خواهد در آنجا ده روز بماند .

3-       تفصیل بدهیم بین بازکشت به وطن  و بازگشت به جایی که می خواهد ده روز در آنجا بماند ؛ که در مورد بازگشت به وطن رعایت حد ترخص لازم باشد ولی در مورد بازگشت به جایی که قصد ده روز ماندن دارد حد ترخص لازم نباشد .

واضح است که معنای اینکه  حد ترخص لازم نباشد اینست که این شخص نماز را قصراً می خواند حتی به جایی رسید که اذان شهر را می شنود باز هم قصر می خواند ، یا دیوار شهر را می بیند باید نماز را قصر بخواند ، تا وارد شهر نشد باید نماز را قصر بخواند ، وقتی وارد شهر شد ، حتی بعضی تعبیر کرده اند که وارد شهر شدن فایده ای ندارد باید وارد منزل بشود ، آنجا باید نماز را تمام بخواند .

این اقوال موجوده در مسأله است که یا رعایت حد ترخص مطلقاً لازم است و یا مطلقا غیر لازم و یا تفصیل به نحوی که بین ورود به وطن و ایاب به وطن و ایاب الی غیر وطن که محل اقامه است فرق بگذاریم که در اول لازم و در دومی رعایت خد ترخص لازم نیست .

 قبل از اینکه وارد اصل بحث بشویم به همان سبکی که روش مرحوم آقا بود اولاً باید روایات وارده در باب را بخوانیم ، آن روایاتی که دلالت دارد بر رعایت حد ترخص حتی در بازگشت دو روایت است ، این دو روایت را می خوانیم ، بعد روایاتی که دلالت دارد بر اینکه رعایت حد ترخص لازم نیست ، که بعضی از این روایات صحیحه هم هست ، آنها را می خوانیم ببینیم می شود بین این روایات جمع کرد یا نه ؟

روایات وارده در  مورد اینکه رعایت حد ترخص هم در وطن و هم در غیر وطن لازم است

روایت اول : دلالت دارد بر اینکه رعایت حد ترخص لازم است از عبد الله بن سنان عن ابی عبد الله

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّقْصِيرِ قَالَ إِذَا كُنْتَ فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي تَسْمَعُ‏ فِيهِ‏ الْأَذَانَ‏ فَأَتِمَّ » میزان ا ینست که هر جا که اذان را می شنوی باید نماز را تمام بخوانی ، دیگر ندارد که در موقع رفت یا برگشت و مطلق است ، چه در رفت و چه در بازگشت جایی که صدای اذان شهر را می شنوی باید نماز را تمام بخوانی «وَ إِذَا كُنْتَ فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي لَا تَسْمَعُ‏ فِيهِ‏ الْأَذَانَ‏ فَقَصِّرْ»در بیان امام علیه السلام هر دو قسم شرطیه را تصریح کرده اند ، هم منطوق قسم اول ذکر شده  و مفهوم قسم اول را در منطوق آورده اند ، لذا از مفهوم « إِذَا كُنْتَ فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي تَسْمَعُ‏ فِيهِ‏ الْأَذَانَ‏ فَأَتِمَّ» مفهومش اینست که اذا لم تکن فی الموضع الذی تسمع فیه الاذان فقصر ، ولی امام تصریح فرموده اند و بعد دارد  «وَ إِذَا قَدِمْتَ مِنْ سَفَرِكَ فَمِثْلُ ذَلِكَ .» گرچه اطلاق می گیرد و ندارد که در هر جا ، نگفته است در رفت یا در برگشت ، ممکن است بگوئیم این ظهور در رفت دارد ، ولی امام علیه السلام فرمودند : «وَ إِذَا قَدِمْتَ مِنْ سَفَرِكَ فَمِثْلُ ذَلِكَ» یعنی تا جایی که نمی شنوی نماز را باید قصر بخوانی ، هر جا که شنیدی باید نماز را تمام بخوانی ، در رفت هم هر جا می شوند نماز تمام و هر جا که نشنید نماز قصر است .

اذا قدمت اطلاق دارد و کاری به وطن هم ندارد ، اذا قدمت من سفرک یعنی سفر تمام بشود ، آنجایی که شخص ده روز اقامه می کند نمی گویند ده روز از سفر بازگشت ، مثلاً کسانی که وارد مدینه می شوند تابلوها در فرودگاه دارد که قادمون  و در مقابل المقادرون ، پس قدم را فقط به اهل مدینه اطلاق نمی کنند و نسبت به کسانی که اهل مدینه هم نیستند اطلاق می کنند ، یعنی هر کس که می خواهد وارد شود ، پس اطلاق هر دو را می گیرد ، گرچه ظهور اذا قدمت به وطن است ولی اگر اطلاق باشد شامل وطن و غیر وطن می شود .

روایت دوم : صحیحه حماد از حضرت صادق سلام الله علیه :

«عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَمِعَ‏ الْأَذَانَ‏ أَتَمَّ الْمُسَافِر  .»

در رفت و بازگشت هم شامل می شود و سمع الاذان اطلاق دارد  سمع الاذان بلد را  و سمع اذان محل اقامه را ، اگر این باشد ، از این شهرهایی که رد هم می شود باید باشد ، می گوئیم آن خارج شده است و الا اگر اطلاق این را بگیریم شخص اذان هر شهری که به آن می رسد باید نماز را تمام بخواند ، می گوئیم آن از باب دلیل خاص خارج شده است و الا اطلاقش اینست که هر جا اذان را شنید باید نماز را تمام بخواند ، این که خارج شد باقی می ماند اذان وطن یا اذان مقصد که می خواهد در آنجا بماند .

 ادعا شده است که در رابطه با لزوم رعایت حد ترخص ذهاباً و ایاباً ، ایاب الی الوطن أو الی المقصد ، دلیلی که دلالت دارد از نظر روایات همین دو روایت است که اطلاقشان شامل این معنا می شود .

روایاتی که دلالت دارد که رعایت حد ترخص ایابی فقط در مورد وطن است

اما روایاتی در مقابل دلالت دارد که در ایاب لازم است ولی در نه ایاب الی المقصد ، بلکه در خصوص ایاب الی الوطن که این در حقیقت بیان تفصیل است ، اگر وارد منزل و وطن می شود رعایت حد ترخص لازم است ولی در غیر این رعایت حد ترخص لازم نیست ، پس بنابر این اگر کسی از اینجا می خواهد برود به مدینه و ده روز در آنجا بماند ، تا وارد شهر نشد نمازش قصر است ولو اذان مدینه را بشوند ، ولو بیوت مدینه را از دور ببیند .

روایت اول : روایت صحیحه معاویة بن عمار ، از نظر سند روایت معتبر است ، دارد که :

«ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَ‏ أَهْلَ‏ مَكَّةَ إِذَا زَارُوا الْبَيْتَ‏ وَ دَخَلُوا مَنَازِلَهُمْ‏ أَتَمُّوا وَ إِذَا لَمْ يَدْخُلُوا مَنَازِلَهُمْ قَصَرُوا » .

اهل مکه رفتن برای اعمال حج روز دهم می آیند مکه برای اعمال حج ، طواف بیت می خواهند انجام بدهند که تعبیر به طواف زیارت می شود ، اعمال را که انجام می دهند دو مرتبه بر می گردند برای منا برای بیتوته ، حال اینکه می آیند برای طواف می آیند ، در روایت دارد که اگر اینها رفتند و وارد بیوت خودشان شدند نماز را تمام بخوانند ، ولی اگر همین که آمدند و می خواهند طواف اعمال حج را انجام بدهند و دو مرتبه برگردند به منا برای بیتوته ، اینجا نماز را قصر بخواند ، پس نه تنها میزان در رعایت حد ترخص را ورود به وطن دانسته اند بلکه دائره را تضییق هم کرده اند که ورود به بیوت ، اگر به بیت وارد نشدند فائده ندارد و حد ترخص لازم نیست تا چه رسد به آنجایی که به وطن وارد نشود ، به جایی که می خواهند چند روز بمانند بروند ، باید نماز را قصراً بخوانند ، لذا در روایت دارد که « إِذَا زَارُوا الْبَيْتَ‏ وَ دَخَلُوا مَنَازِلَهُمْ‏ أَتَمُّوا» پس حد ترخص لازم نیست چون اگر لازم بود می خواست همین مقدارد که شهر مکه را دیدند نماز را تمام بخوانند ، ولی در اینجا حتی ورود در مکه را هم میزان ندانستند ، میزان را دخول در بیت دانستند ، در ادامه روایت صریحاً دارد که « وَ إِذَا لَمْ يَدْخُلُوا مَنَازِلَهُمْ قَصَرُوا» تصریح شده است که قصر واجب است .

میزان اینست که مسافر تا وارد منزل نشده است باید نمازش را قصر بخواند پس معلوم می شود که حد ترخص لازم نیست حتی نسبت به وطن .

روایت دوم :

عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ بِالْبَصْرَةِ وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ لَهُ بِهَا دَارٌ وَ مَنْزِلٌ‏ فَيَمُرُّ بِالْكُوفَةِ وَ إِنَّمَا هُوَ مُجْتَازٌ لَا يُرِيدُ الْمُقَامَ إِلَّا بِقَدْرِ مَا يَتَجَهَّزُ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ قَالَ يُقِيمُ فِي جَانِبِ الْمِصْرِ وَ يَقْصُرُ قُلْتُ فَإِنْ دَخَلَ أَهْلَهُ قَالَ عَلَيْهِ التَّمَامُ.

شخصی که اهل کوفه است و در آنجا منزل دارد ، حال از بصره بر می گردد و می خواهد از کوفه عبور کند ، نمی خواهد در کوفه بماند ، یک روز دو روز می خواهد بماند ، حضرت می فرمایند کنار شهر بماند تا تجهیز زاد و راحله کند و نماز را هم قصر بخواند ، واضح است که جانب مصر شامل حد ترخص هم می شود ، حال اگر وارد بیت شد حضرت می فرمایند تمام بخواند ، در اینجا هم امام علیه السلام میزان را دخول در بیت دانستند ، پس حد ترخص در اینجا رعایت نشده است .

روایت سوم : موثقه اسحاق بن عمار است

عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ‏ مُسَافِراً ثُمَ‏ يَقْدَمُ‏ فَيَدْخُلُ بُيُوتَ الْكُوفَةِ أَ يُتِمُّ الصَّلَاةَ أَمْ يَكُونُ مُقَصِّراً حَتَّى يَدْخُلَ أَهْلَهُ قَالَ بَلْ يَكُونُ مُقَصِّراً حَتَّى يَدْخُلَ أَهْلَهُ .

شخص وارد شهر شد نماز را تمام بخواند یا قصر؟ فرق است بین اینکه وارد شهر شده باشد یا داخل در منزلش ، حضرت می فرمایند تا زمانی که وارد خانه نشد نماز را قصر بخواند ، یعنی نه تنها داخل در حد ترخص موجب تمامیت نیست دخول در شهر هم در این روایت موجب تمامیت نشده است ، باید وارد منزل بشود .

روایت چهارم : عیص بن قاسم

عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَزَالُ‏ الْمُسَافِرُ مُقَصِّراً حَتَّى يَدْخُلَ بَيْتَهُ .

میزان دخول در بیت قرار داده شده است پس مسافر مادامی که داخل در بیت نشده است باید نماز را قصر بخواند ، پس در ایاب رعایت حد ترخص لازم نیست بلکه میزان در این چهار روایت دخول در بیت است .

روایت پنجم :

«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ‏ أَنَّهُ سَمِعَ بَعْضَ الْوَارِدِينَ يَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ بِالْبَصْرَةِ- وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ وَ لَهُ بِالْكُوفَةِ دَارٌ وَ عِيَالٌ فَيَخْرُجُ فَيَمُرُّ بِالْكُوفَةِ يُرِيدُ مَكَّةَ لِيَتَجَهَّزَ مِنْهَا وَ لَيْسَ‏ مِنْ‏ رَأْيِهِ‏ أَنْ‏ يُقِيمَ‏ أَكْثَرَ مِنْ يَوْمٍ أَوْ يَوْمَيْنِ قَالَ يُقِيمُ فِي جَانِبِ الْكُوفَةِ- وَ يُقَصِّرُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ جَهَازِهِ وَ إِنْ هُوَ دَخَلَ مَنْزِلَهُ فَلْيُتِمَّ الصَّلَاةَ. »

معیار در وجوب تمامیت صرف اهل آن شهر بودن و وارد شهر شدن هم نیست بلکه دخول در منزل است .

گرچه بین بعضی از این روایات با بعضی دیگر معارضه داشت ، ما باید ببنیم بین این روایات با روایات طایفه اولی چگونه می شود جمع کرد ، آیا می شود جمع کرد یا خیر؟

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین