صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 152 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم                          و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . خلاصه بحث : مکاری که دون المسافه مکارات می کند در صورتی که به سفر برود باید نماز را قصر...

Cover

جلسه 152 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم                         

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .

خلاصه بحث : مکاری که دون المسافه مکارات می کند در صورتی که به سفر برود باید نماز را قصر بخواند

عرض شد که کسانی که سفر آنها به عنوان شغل کمتر از مسافت شرعی است ، مکاری و جمال هستند ولی دون المسافة ، مکاری و جمال دون المسافة در صورتی که مسافرت برود باید نماز را قصر بخواند چون دلیلی که در این باب وارد شده است آن دلیل عنوان لأنه عملهم بود ، این دلیل به همان نحوی که عرض شد ، علت موجوده در روایت تارةً دائره موضوع را تعمیم می دهد و اخری تخصیص ، از یک جهت این دلیل معمم عنوان است که لازم نیست که حتماً تحت عنوان مکاری یا جمال باشد بلکه اگر سفر به عنوان عمل و شغل شخص شد چه تحت عنوان مکاری و جمال باشد یا غیر این عناوین باشد باید نماز را تمام بخواند ، ولی از یک جهت این دلیل مخصص است زیرا اگر شخصی مکاری بود ، جمال بود و لیکن سفر در حق او محقق نشد ، مسافت شرعیه در حق او محقق نشد در این صورت این نمی تواند نماز را در سفر تمام بخواند بلکه این نماز را باید قصراً بخواند ، چون این اساساً دارد لأنه ، یعنی لأن السفر عملهم ، و این شخص عملش سفر نیست ، بلکه عملش مکاری بودن و جمال بودن در دون المسافة است .

شواهد روایی بر اینکه باید نماز را قصر بخواند

 بعد از بیان این مطلب ذکر بعضی از روایات را به عنوان شاهد بر مطلب می آوردند :

یکی از روایات موثقه عمار است که « عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنِ الَّذِينَ يُكْرُونَ الدَّوَابَّ يَخْتَلِفُونَ‏ كُلَ‏ الْأَيَّامِ‏ أَ عَلَيْهِمُ التَّقْصِيرُ إِذَا كَانُوا فِي سَفَرٍ قَالَ نَعَمْ »

إِذَا كَانُوا فِي سَفَرٍ را قرین گرفته اند که یختلفون کل الایام مراد اختلاف در دون المسافة است چون اگر اختلاف به عنوان سفری بود دیگر آوردن إِذَا كَانُوا فِي سَفَرٍ لغو  است ، اینکه این عنوان إِذَا كَانُوا فِي سَفَرٍ را در مقابل یختلفون کل الایام قرار داده اند معلوم می شود که آن اختلاف ، اختلاف حضری است نه اختلاف سفری ، پس آمد و شد حضری در دون المسافة موجب نمی شود که شخص اگر به سفر رفت نماز را تمام بخواند ، چون درست است که مکاری است اما دون المسافة ، واضح هم هست که اختلاف در سابق با قرینه عنوان دواب معلوم می شود که دون المسافه بوده است که در همان روز می رفته اند و بر می گشته اند   و الا فوق مسافت معلوم نیست که بتوانند بروند و برگردند نوعاً دو یا سه روز وقت می خواهد ، یک روز رفت و یک روز هم برای برگشت .

شاهد دوم روایت اسحاق بن عمار است ولی به سند دیگر :

« عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع‏ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُكَارِينَ الَّذِينَ يُكْرُونَ الدَّوَابَّ وَ قُلْتُ‏ يَخْتَلِفُونَ كُلَّ أَيَّامٍ كُلَّمَا جَاءَهُمْ شَيْ‏ءٌ اخْتَلَفُوا فَقَالَ عَلَيْهِمُ التَّقْصِيرُ إِذَا سَافَرُوا. »

در روایت سابقه عنوان اذا کانوا فی سفر در لسان سائل بود لذا مقابله بین سفر و حضر را سائل انجام داده بود ، می شد از آن استفاده کرد و حضرت هم در جواب فرمودند نعم ، اما در اینجا این مقابله را خود امام علیه السلام انجام داده اند که فرموند علیهم التقصیر اذا سافروا ، اذا سافروا در در مقابل اختلاف کل ایام قرار داده اند ، پس معلوم می شود آن اختلاف ، اختلاف حضری است به مقدار مسافت شرعیه نبوده است .

شاهد سوم : روایت از حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه است :

« عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُكَارِينَ الَّذِينَ يَخْتَلِفُونَ‏ إِلَى‏ النِّيلِ‏- هَلْ عَلَيْهِمْ تَمَامُ الصَّلَاةِ قَالَ إِذَا كَانَ مُخْتَلَفَهُمْ فَلْيَصُومُوا وَ لْيُتِمُّوا الصَّلَاةَ إِلَّا أَنْ يَجِدَّ بِهِمُ السَّيْرُ فَلْيُفْطِرُوا وَ لْيَقْصُرُوا. »

کارشان اینست که از بغداد نوعاً تا نیل می روند ، دون المسافه بوده است ، اگر مختلفشان همان نیل است نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد و اما اگر سیرشان بیشتر از آن مقدار بشود تا نیل نباشد ، چون یک معنای جد بهم السیر اینست که مسیری غیر از مسیر سابق باشد ، اگر مسیر همیشکی آنها اگر نیل و بغداد بوده است نماز را باید تمام بخواند و روزه را هم باید بگیرد ولی اگر مسیر جدیدی بود ، که اگر در مقابل او باشد معنایش اینست که بیش از مسافت باشد در این صورت باید نماز را قصر بخواند و روزه را هم باید افطار کند ، این معلوم می شود که صرف مکاری بودن کفایت نمی کند ، صرف جمال بودن کفایت نمی کند ، باید به مقدار مسافت هم باشد ، پس دون المسافه هم نیست .

یک معنای الا أن یجد بهم السیر را گفتیم اینست که بیش از مقدار مسافت شرعیه محقق شود در این صورت باید نماز را قصر بخواند و روزه را هم باید افطار کند .

این شواهدی بود که مطلق مکاری نماز را تمام نمی خواند ، مکاری که مکارات او به مقدار مسافت شرعیه باید باشد  ،پس اگر مکاری دورن شهری باشد اگر مسافرت رفت باید نماز را قصر بخواند و اگر ماه مبارک هم هست باید افطار کند .

معنای عبارت جد به السیر یا جد السیر که در روایت آمده است .

مسأله دیگری هم هست که هم مرحوم محقق آورده اند و روایت هم در این عنوان وارد شده است تعبیر اینست که اذا جد بهم السیر ، این چند نحو معنا شده است ، روایات متعدد است .

یک معنا اینست که اگر کسی سیر را سریع کند مثلاً متعارف اینست که هر روز یک منزل برود ، این شخص به گونه ای راه رفته که دو منزل را یک منزل کرده است ، در هر روز دو منزل راه می رود ، روایت هم هست المکاری اذا جد به السیر و یا اذا جد السیر ، هم با باء تعدیه آمده است و هم بدون باء تعدیه .

روایت اول مرفوعه است که تفصیل بین منزلین داده است که :

« عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْجَمَّالُ وَ الْمُكَارِي إِذَا جَدَّ بِهِمَا السَّيْرُ فَلْيَقْصُرَا فِيمَا بَيْنَ الْمَنْزِلَيْنِ وَ يُتِمَّا فِي الْمَنْزِلِ. »

 بین المنزلین قصر می خواند ولی در منزل واحد تمام می خواند ، این تفصیل را چون روایت مرفوعه است کسی عمل نکرده و طبق این روایت هم فتوی نداده اند ولی عمدةً روایات صحیحه ای که تعبیر این را دارد که :المکاری و الجمال اذا جد بهم السیر أو اذا جد السیر یقصر دارد ، آیا این تخصیص در حکمی است که ذکر شد ، ما گفتیم مکاری و جمال اگر مسافت شرعیه را داشته باشند باید نماز را تمام بخوانند ، اینجا چطور دارد که مکاری و جمال اذا جد بهم السیر أو اذا جد السیر یقصر ؟

دو مطلب است : یکی اینکه معنای این روایت برای ما روشن شود که معنا جد السیر أو جد به السیر یعنی چه؟ دوم اینکه آیا اینجا تخصیص آن مطلقات و عمومات است یا اینکه بحث تخصیص نیست ، اما معنای این عنوان عبارات بزرگان مختلف است ، ایشان ابتداءً نقل عبارات فقهاء را فرموده اند .

بیان مرحوم کلینی در معنای جد به السیر

یکی بیان مرحوم کلینی (رض) است که تعبیرشان اینست که اذا جد به السیر معنایش اینست که جعل المنزلین منزلاً واحدا ، که یعنی تند راه برود ، متعارف اگر یک منزل را در یک روز راه می روند این دو منزل برود .

فرمایش مرحوم علامه

مرحوم علامه هم این گونه معنا فرموده اند : إن المکارین یتمون ماداموا یترددون فی اقل من المسافة أو فی مسافة غیر مقصوده  که جد به السیر را یعنی اگر کمتر از مسافت نبود یا مسافت مقصوده بود در این صورت یقصر ، پس معنای جدیدی نیست ، عبارةٌ اخرای همان بیان کلی می شود که اگر مکاری قصد مسافت شرعیه را داشت و مسافت را رفت در این صورت یقصر و الا لا یقصر .

 فرمایش شهید اول

 شهید اول بیان می فرمایند که مراد از جد به السیر اینست که « ان المراد ما أنشأ المكاري و الجمال سفرا غير صنعتهما اى يكون سيرهما متصلا كالحج و الأسفار التي لا يصدق عليها صنعته » جد به السیر یعنی سفر تازه مثلاً مکاری و جمال سفر حج بروند ، این سفر غیر متعارف اوست ، سفرهای غیر شغلی اگر بود ، اگر این باشد این هم یکی از وجوهی می شود که در سابق عرض کردیم که اگر مکاری و جمال به زیارت برود چه حکمی دارد ، اگر این گونه معنا کنیم در واقع این هم یک دلیل می شود بر اینکه قصر باشد نماز .

 فرمایش صاحب معالم

صاحب معالم هم بعد از اینکه بعضی از اقوال را نقل می کنند می فرمایند : « و المتجه هو الوقوف مع ظاهر اللفظ و هو زيادة السير عن القدر متعارف في أسفارهما‌ » اگر مکاری و  جمال مقدار سیرشان بیشتر از حد متعارف بود یعنی سرعت بیشتری داشته باشند ، اینجا یقصر ؛ این چطور می شود که اگر کسی سریع تر رفت باید نماز را قصر بخواند ، سرعت سیر چه خصوصیتی دارد که در آن صورت باید نماز قصراً باشد.

 کسانی که معنا کرده اند که جد به السیر یعنی مسیر جدید غیر از مسیر متعارف و جدید بودنشان هم نه به عنوان اینکه راننده خط تهران مشهد کار می کرد و حالا برود خط شیراز کار کند ، این نباشد ، جدید به عنوان قصد که یعنی سفرهایش به قصد شغلش بود ، حال این سفر جدید است یعنی به قصد شغلی ندارد .

اگر این باشد داخل می شود در همان مسأله قبل که اگر مکاری و جمال در مسیری به قصد شغل سفر نکند آیا باید نماز را قصر بخواند یا مثل سابق تمام می خواند ، اختلاف بود و عرض کردیم که همان طور که مشهور فرمودند باید نماز را قصراً بخواند ، گرچه مرحوم آقا تفصیل داده بودند ، صاحب معالم در ادامه هم بیانی دارند که بیان ذوقی است و نمی شود به عنوان دلیل باشد ، ایشان می فرماید اگر مسیر را تند رفتند باید نماز را قصر بخواند و حکمتش هم اینست که چون اینها تند می روند خسته می شوند و خواسته اند تخفیفی در مورد آنها باشد ، با توجه به بیان خود مرحوم آقا هم می شود بگوئیم همین بیان را می شد اضافه کرد که بر اساس آن جهتی که ایشان استفاده کرده اند که اگر سفر طبع ثانوی شخص بشود در این صورت سفر و حضر می شود علی السویه ولی وقتی تند می رود تند رفتن که طبع ثانوی او نیست ، از آن طبع ثانوی خارج شده است نتیجةً باید نماز را قصر بخواند ، چون ملاک اینکه نماز را تمام می خواندن این بود که لأنه عملهم و لأنه عملهم را کنایه از این قرار بدهیم که یعنی چون طبیعت آنها شده است ، این کاره شده اند و طبیعت آنها شده است ، سفر طبیعت آنها شده است ولی تند رفتن که طبیعت آنها نیست ، پس سفری که تند برود این معنا ندارد .

فرمایش صاحب مدارک

صاحب مدارک همین گونه فرموده اند که از لأنه عملهم استنباط می شود که عمل طبیعت آنها و فعل عادی آنها شده است ، برای امثال ما که مکاری و جمال نیستیم سفر فعل عادی ما نیست لذا تعب دارد و مشقت دارد ولی برای کسانی که این کاره شده اند مشقتی ندارد از لأنه عملهم استفاده کرده اند که سفری طبع ثانوی آنهاست و برای آنها بدون مشقت است که سفر عادی آنها باشد ، سفر عادی آنها این بود که به صورت متعارف سیر کنند ، ولی اذا جد بهم السیر یعنی سیرشان سیر متعارف نیست و خارج از نحوه متعارف است و سیر اگر از نحوه متعارف خارج شد اینجا مقتضی اینست که به همان نحوی که در روایات وارد شده بود که مسافر باید نماز را قصر بخواند داخل در او می شود ، چون لأنه عملهم صرف شغل بودن به معنای شغل نیست ، کنایه از اینست که سفر طبیعت آنها شده است و کار آنها به عنوان کار عادی ولی تند رفتن که کار عادی آنها نیست ، این معنا را بیان کرده اند ، این معنا با مبنای مرحوم آقا(رض) هم مطابق است یعنی بر اساس فرمایش ایشان هم همین مبنا را باید اختیار کرد .

در بین این محتملات جد الصریخ به معنای راه رفتن در زمین سخت ، جد الثوب هم یعنی لباس تازه و نو ، جد به السیر هم یعنی سیر جدید است که این گونه سیر را قبلاً نداشته است که دو منزل را در یک روز بپیماید ، الآن که دو منزل را در یک روز می پیماید معنایش اینست که نحوه جدیدی از سیر را اختیار کرده است ، این معنا را اگر ما بگیریم واضح است که لأنه عملهم معنای حسب اختیاری که مرحوم آقا فرموده بودند  این بود که یعنی طبیع آنها بشود ، سفر به عنوان طبع آنها بشود ، سفر به نحوی طبعشان شده بود که سیرشان سیر متعارف باشد ، سیر غیر متعارف طبع آنها نشده است ، مگر اینکه نحوه دوم از سیر هم طبع آنها بشود که در آن صورت نماز را تمام می خواند ، پس اگر این گونه معنا کردیم در بیانی که در استدلال برای وجوب قصر ذکر شده است تقریباً مطابق است .

پس معنای جد به السیر یا جد السیر ، یکی اینکه سیر سریع بشود ، که دو منزل را در یک منزل بپیماید یا اینکه سیرشان سیر غیر متعارف بشود ، در مسیری که قبلاً بوده است حال در مسیر دیگری ، مثلاً قبلاً به قصد شغل بوده و حال به قصد زیارت یا حج ، نه اینکه تند راه برود ، ولی مسیر جدید است . 

روایات وارده در باب

 روایات وارده را بخوانیم بعد ببنیم در بین این روایات به کدام یک می شود عمل کرد و  آیا نتیجةً این حکم مخالف آن چیزی است که قبلاً در رابطه با مکاری و جمال گفته شده است یا مخالفتی با آن ندارد .

روایت اول : علاء بن رزین

«عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: الْمُكَارِي‏ وَ الْجَمَّالُ‏ إِذَا جَدَّ بِهِمَا الْمَسِيرُ فَلْيَقْصُرَا .»

روایت دوم :

« عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْمُكَارِينَ‏ الَّذِينَ‏ يَخْتَلِفُونَ‏ فَقَالَ إِذَا جَدُّوا السَّيْرَ فَلْيَقْصُرُوا .»

این جدوا السیر در مقابل الذین یختلفون آیا کنایه از اینست که به مقدار مسافت مراد که یختلفون را به دون المسافة بزنیم و یا یختلفون به همان اطلاقش باقی باشد ، اختلاف در دون المسافة باشد یا فوق المسافة هر دو را شامل شود .

روایت سوم : از موسی بن جعفر که علی ابن جعفر نقل می کند

« عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُكَارِينَ‏ الَّذِينَ‏ يَخْتَلِفُونَ‏ إِلَى النِّيلِ- هَلْ عَلَيْهِمْ تَمَامُ الصَّلَاةِ قَالَ إِذَا كَانَ مُخْتَلَفَهُمْ فَلْيَصُومُوا وَ لْيُتِمُّوا الصَّلَاةَ إِلَّا أَنْ يَجِدَّ بِهِمُ السَّيْرُ فَلْيُفْطِرُوا وَ لْيَقْصُرُوا ..»

 روایت چهارم :

« وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى‏ الْمُكَارِي‏ إِذَا جَدَّ بِهِ السَّيْرُ فَلْيُقَصِّرْ. قَالَ وَ مَعْنَى جَدَّ بِهِ السَّيْرُ يَجْعَلُ مَنْزِلَيْنِ مَنْزِلًا »

یعنی سرعتش را تند تر کند .

روایت پنجم : روایت مرفوعه عند سعد …

« عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْجَمَّالُ‏ وَ الْمُكَارِي‏ إِذَا جَدَّ بِهِمَا السَّيْرُ فَلْيَقْصُرَا فِيمَا بَيْنَ الْمَنْزِلَيْنِ وَ يُتِمَّا فِي الْمَنْزِلِ .»

اگر بین المنزلین قرار دارند اینجا فَلْيَقْصُرَا ، اما در منزل یتم ، مثلاً فرض کنید که حال که مسیر را تند قرار داده از اینجا مکاری به تهران می خواهد برود ولی مسیری را که بیست و چهار ساعت می روند این می خواهد دوازده ساعت برود ، در مسیر که دارد می رود نماز را قصر بخواند ولی هر جا توقف کرد نماز را تمام بخواند .

ببینم این روایت که تفصیل داده اند بین مسیر و منزل ، در مسیر نماز را قصر بخوانند ولی در منزل نماز را تمام بخوانند ، بین المنزلین کنایه از اینست که در مسیر که حرکت می کند ولی به منزل که رسید یعنی در آن شهرهایی که در آنها توقف می کند در آنجا نماز را تمام بخواند اما در مسیر نماز را قصر بخواند .

حال چرا مشهور از این روایت اعراض کرده اند و این تفصیل جا دارند یا ندارد انشاء الله فردا عرض می کنیم .

 و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین