صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 149 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم      و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . مسأله کسی که در مدتی از سال جزء این عناوین می شود کلام در این بود که اگر کسی در...

Cover

جلسه 149 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم     

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .

مسأله کسی که در مدتی از سال جزء این عناوین می شود

کلام در این بود که اگر کسی در مدتی از سال به یکی از این حرف و مهنی که ذکر شده بود اشتغال داشته باشد آیا این هم مانند آن کسی است در دائماً و در طول سنه اشتغال دارد ، مثل اینکه رانندگی و یا ملوانی فصلی دارد ، در چند ماه از سال در این کار است و در بقیه سال مشتغل به این کار نیست، دیروز بعد از بیان عنوان بحث عرض شده که بعضی از حرف از همان ابتداء فصلی هست ، مانند اینکه راعی است ، رعی در بیابان کل سنه نیست بر اساس همان علوفه ای که در بیابان است ، یا در مورد کسی که در یک مسیر خاصی در فصول معینی عنوان مکارات را دارد ، مثلاً در طریق حج ملوانی می کند ، این در موسم خاصی است و در غیر این موسم مشتغل به این کار نیست ؛ بعضی از مشاغل در طول سنه است .

اختلاف نظر بین علماء و توضیح مطلب بر اساس اینکه آیا  مطلق المکاری مراد است یا مکاری علی الاطلاق؟

در اینجا بین فقهاء اختلاف است ؛ بعضی فرموده اند آن کسی این مشاغل را داشته باشد ولو در مقداری از سنه ، کفایت می کند برای اینکه به عنوان کسی که شغل او سفر است باشد و نتیجةً نماز را تمام بخواند ، عده ای فرموده اند ، این چنین شخصی فقط در همان ایامی که اشتغال به این کارها دارد محکوم به این حکم است که تمام بر آنها واجب است و در غیر این مثل افراد عادی است که در سفر نمازش قصر است .

برای توضیح مطلب مقدمه ای ذکر فرمودند که حاصل آن مقدمه این بود که عناوینی که در موارد موضوعات احکام ذکر می شود آیا این عناوین به نحو مطلق کفایت می کند ، یعنی مطلق عنوان مکارات اعم از اینکه این مکارات در طول سنه باشد یا در بعضی از سنه ، مطلق عنوان جمال در طول سنه باشد یا در بعضی از سنه و هکذا سائر عناوین ، این گونه است ؟ یا اینکه مکاری علی الاطلاق ؛ فرق است بین مطلق المکاری و مکاری مطلق ، مطلق الجمال یا جمال علی الاطلاق ، مطلق الملاح یا ملاح علی الاطلاق ، اگر این عناوین به طور مطلق اخذ شده باشند فرق نمی کند کسی که یک ماه در سال این کاره باشد یا شش ماه در سال این کار را داشته باشد یا در طول سنه ، کما اینکه فرق نمی کند از اول این مهنه ، مهنه فصلی باشد یا از ابتداء فصلی نباشد ، این شخص به خاطر جهاتی در بعضی از فصول این کار را انجام می دهد ، این در صورتی است که ما بگوئیم مطلق المکارات کفایت می کند ، مطلق الجمالیت کفایت می کند ، مطلق عنوان ملاح کفایت می کند .

اما اگر گفتیم مکارات ، جمالیت ، ملاحیت و… علی الاطلاق میزان است ، اینجا یک ماه و دو ماه فائده ندارد ، بلکه نه تنها یک ماه و دو ماه فائده ندارد یک سال و دو سال هم فائده ندارد ، بلکه اگر کسی از اول اینگونه تصمیم گرفته است که چهار سال عنوان مکارات را داشته باشد ، بعد از این می خواهد برود دنبال کار دیگری ، این فائده ندارد، چون این شخص مکاری علی الاطلاق نیست ، گرچه نسبت به یک ماه دو ماه بزرگان صحبت کرده اند ولی می فرمایند بیشترش هم همین گونه است ، اگر بناء او بر اینست که علی الاطلاق نمی خواهد مکاری باشد ، بلکه می خواهد دو یا سه سال این کار را داشته باشد ، فائده ندارد .

عنوانی که در روایات وارد شده است عنوان مکاری یا جمال یا ملاح است ، مائیم و این عناوین باید ببنیم از این عناوین موجوده در روایات معنای اول استفاده می شود یعنی مطلق المکاری ، مثل مطلق المفعول ، یا اینکه از این عناوین به حسب ظاهر معنای دوم استفاده می شود یعنی مکاری علی الاطلاق ، مثلاً احکامی است که در روایات روی عنوان زوجیت رفته است ، مطلق الزوجة است یا زوجه علی الاطلاق است ، اگر گفتیم زوجه علی الاطلاق شامل زوجه منقطعه نمی شود ، اگر گفتیم مطلق الزوجیة است زواج دائم و موقت هر دو را شامل می شود ، پس فرق می کند ، اینست که متفاهم از این عناوین در این روایات وارده در این باب و سائر ابواب مختلف است .

قول متأخرین

عده ای از متأخرین قائلند که استفاده اطلاق کرده اند یعنی گفته اند مطلق المکاری ، مطلق الجمال ، مطلق الملاح ، اگر این باشد ، بنابر اگر کسی شش ماه در سال هم این کاره باشد در این مدت شش ماه باید نماز را تمام بخواند .

قول قدماء و مرحوم آقا

قدماء و مرحوم آقای میلانی رضوان الله علیهم می فرمایند ما از این روایت استفاده می کنیم یعنی مکاری علی الاطلاق ، نه مطلق المکاری ؛ مکاری علی الاطلاق به کسی گفته می شود که بناء او اینست که تا آخر این کاره باشد و دیگر اینکه مقید به فصلی دون فصلی نباشد ، اینکه چگونه از روایات استفاده فرموده اند نیاز به اثبات دارد .

کلام ما در اینست که باید ببنیم چگونه می شود این قول را اثبات کرد .

 صاحب جواهر می فرمایند در رابطه با کسی که مکاری در صیف باشد اما در شتاء مکارات نداشته باشد ، این شخص یتم ، معلوم می شود ایشان اختیار کرده اند در این عنوان مطلق مکاری را ، چون این مکاری فصلی مکاری علی الاطلاق نیست ولی اطلاق مکاری نسبت به آن فصل بر او اشکالی ندارد .

شیخ انصاری بر مرحوم صاحب جواهر اشکال دارند .

 فرمایش مرحوم آقا در اینکه مدتی از سنه کفایت نمی کند و مراد از عناوین در روایات مثلاً مکاری علی الاطلاق است .

 و لیکن مرحوم آقای میلانی مدعایشان را از این راه بیان می فرمایند که با توجه به روایات وارده در باب وظیفه اولی هر مکلفی اینست که نماز را باید تمام بخواند ، در اینجا کثرت سفر به عنوان سفر شغلی ، در حقیقت یک اقتضاء ثانی می شود که مقتضی وجوب تمام بر مسافر است ، همان گونه که طبع اولی هر مکلفی اینست که نماز را تمام بخواند ، تخصیص می خورد این حکم به واسطه عنوان مسافر ، که اگر مسافر شد یقصر ، نه اینکه سفر اقتضاء قصر داشته باشد ، ما دو تکلیف نداریم ، یک تکلیف وجوب تمام برای مکلف و یک تکلیف وجوب قصر برای مسافر از ابتداء ، لذا اگر وظیفه اولی او این معنا باشد دیگر قصر معنا ندارد ، پس معلوم می شود که وظیفه اولی او تمام بوده است و لذا از روایات هم استفاده می شود که امتنانی از حق تعالی بر عبد است و لذا در باب سفر معصیت می گفتیم چون در مقام عصیان است از این امتنان شخص محروم می شود ، پس وظیفه اولی هر مکلف تمام است ، تخصیصاً مسافر از دائره این وجوب تمام نسبت به رباعیات خارج شد ، عنوان سفر شغلی یا کثرت سفری این عنوان موجب می شد که این سفر که اقتضاء قصر در او آمد و به لحاظ او حکم بدوی تخصیص خورد ، شامل حال این شخص نشود ، به اعتبار اینکه ایشان چنین استفاده فرموده اند که چون سفر برای این فردی که سفر شغل او شده است ، سفر طبع ثانوی او شده است ، طبیعت ثانویه او بر اینست که سفر می کند چون به عنوان طبیعت او شده است آن کلفت و زحمتی که برای مسافر وجود دارد بر این نیست ، لهذا آن حکم به وجوب تمام برای این شخص ثابت است ، نه اینکه این اقتضاء دیگری برای وجوب تمام باشد ، همان وجوب تمام اولی در حق این شخص به فعلیت می رسد ، بنابر این مکلف به حسب طبع اولی او اینست که باید تمام بخواند ، حال می خواهد طبع اولی او حضری باشد یا سفری ، خارج می شود از دائره مسافر و لیکن مسافری که سفر او اکثر از حضر شد نماز را تمام می خواند ، و روایت هم داریم که می فرمایند : « أَرْبَعَةٌ قَدْ يَجِبُ‏ عَلَيْهِمُ‏ التَّمَامُ فِي سَفَرٍ كَانُوا أَوْ حَضَرٍ » چون سفر و حضرشان به عنوان طبع اولی او شده است ، در سفر باشد یا در حضر باشد برای او علی السویه است ، اگر این گونه شد ما باید ببنیم کسی که سفر یک ساله طبع عادی او شده است ، یا سفر شش ماه طبع عادی او شده است ، اگر طبیعت ثانویه او شده است که شش ماه سفر می رود باید بگوئیم نماز را تمام بخواند ، نقل شش ماه و چهار ماه نیست ، اگر دو سال هم باشد همین طور است ، این ظاهر عبارتی است که بیان کرده است لذا می فرمایند اگر کسی شش ماه هم سفر کند یتم .

ولی مرحوم آقا (رض) بر خلاف این بیانی که فقهاء استفاده کرده اند که در بین فقهاء قائل دارد می فرمایند خیر ، چون اگر بنا باشد که مکارات الی سنةٍ این صحیح نیست ، مکارات فرق ندارد که الی سنة باشد یا دو سال باشد ، به صیف یا شتاء باشد ، فرقی در این جهت ندارد و شامل سنه و سنتین هم می شود لذا باید در همه باید این حرف را گفت .

ایشان بر اساس آن استنباطی که در سابق از روایت کردند می فرمایند باید اعتیاد محقق شود و سفر به عنوان امر عادی او باشد ، لازمه اعتیاد اینست که سفر مکرراً از او صادر شود ، بنابر این اگر به عنوان امر عادی او باشد باید فعل مکرراً از او صادر شود و این به عنوان فعل عادی شدن اوست نه صرف عنوان یختلف و لا یقیم ، (البته با این بیان از آنچه که سابقاً فرموده اند عدول کرده اند ، این بیان مطابق آن چیزی است که مرحوم حاج شیخ فرموده اند که عنوان عادی شدن سفر به حسب عرف موقعی است که این کار مکرر از او صادر بشود لذا اولین مرتبه تکرار عبارتست از دو مرتبه ، اگر دو بار صادر شد تکرر محقق می شود ، لذا در سفر دوم می فرمودند باید تمام بخواند)، حال عادی شدن را ایشان می فرمایند ، اینکه فعل ، فعل عادی او بشود ، آیا به شش ماه می شود فعل عادی؟ ظاهراً این گونه نیست ، حتی یک سال و دو سال هم باشد این گونه نیست ، در همین مدت محدود برای او عادت می شود ولی یک عادت مستمره ای نیست ، زمانی عادت مستمره است که از اول تصمیم داشته باشد این کاره باشد و این کار را هم ترک نکند الا لضرورةٍ ، اعتیاد به معنای اینکه فعل عادی او بشود متوقف است بر اینکه این فعل مکرراً از او صادر شود و صدور فعل مکرراً از او با انجام این کار در فصلی دون فصلی یا در مدت معینه ای مثلاً دو یا سه سال با هم قابل جمع نیست ، یعنی صدور فعل دو یا سه سال موجب نمی شود که فعل فعل عادی او بشود بلکه باید بناء او بر این باشد که دائماً این فعل را به عنوان مهنه و شغل خودش داشته باشد و دیگر اینکه فصلی دون فصل دیگر انجام ندهد ، اگر گفتیم این گونه باشد دائره وجوب تمام مضیق می شود ، لذا کسی که شش ماه در سال این کار را انجام می دهد نمی توانیم به این راحتی بگوئیم او هم نماز را تمام بخواند ، ایشان نه تنها در شش ماه خدشه می کنند در بیشتر از شش ماه هم می فرماید حتی در دو سال هم خدشه می کنند که در دو سال هم شخص نمی تواند اگر به عنوان مهنه دو ساله خودش قرار داده است نمی تواند تمام بخواند ، لذا اساس مطلب را روی این بحث برده اند .

 تا اینجا چیزی به عنوان دلیل از بیان ایشان استفاده نشده است که دلیل اینکه ما چرا باید مطلق الوجود را موضوع قرار ندهیم بلکه وجود مطلق را موضوع قرار بدهیم ، مطلق المکارات موضوع نیست مکاری علی الاطلاق موضوع است ، این میزان را این گونه قرار داده اند ولی بیش از این تعبیر که می فرمایند ظاهر عناوینی که در موضوع احکام قرار گرفته است استفاده مکاری علی الاطلاق است و ادعای ظهور کرده اند و بیشتر از این چیزی به عنوان دلیل ذکر نفرموده اند ، به همین مقدار مطلب را تمام می کنند و نتیجه می گیرند که مثل قدماء بر خلاف مشهور که اگر کسی در مدتی از سنه به این کار اشتغال دارد این شخص مثل صاحبان این حرف نیست لذا این شخص مانند مسافر عادی است.

 و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین