صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 145 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم      و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . کلام ما منتهی شد به اینکه اگر کثیر السفر در سفری غیر از سفری که شغل اوست به سفر برود...

Cover

جلسه 145 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم     

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .

کلام ما منتهی شد به اینکه اگر کثیر السفر در سفری غیر از سفری که شغل اوست به سفر برود مشهور و معروف قائلند به اینکه در این سفر باید قصر بخواند ، مرحوم آقای میلانی با توجه به بیانی که ایشان عرض کردیم که ایشان از جمله لأنه عملهم استفاده فرموده اند که معنای این فقره از روایت که در مقام علت است اینست که بنابر وجه اول یعنی لأن السفر عملهم  ، نه عمل بما هو عملٌ نقشی داشته باشد بلکه کنایه از اینست که سفر عادت آنها شده باشد و طبیعت ثانویه آنها ، و اگر این معنا از روایت استفاده شود پس نتیجةً آنچه که در اینجا بر اساس این معنا می شود گفت این خواهد بود که هر گاه سفر اعم از اینکه سفر شغلی باشد یا سفر غیر شغلی ، سفر عادی آنها شده باشد باید نماز را تمام بخواند ، در سفری که برای غیر شغل می رود ولو به قصد زیارت چه با وسیله خودش و چه بدون وسیله خودش ، چه با وسیله خودش همراه باشد با اجرت گرفتن از افراد دیگر یا اینکه آنها را مجاناً بیاورد ، در جمیع فروض مسأله باید قائل بشویم که نماز این شخص تمام است .

کما اینکه به وجه دوم که اگر ضمیر را به مبداء این عناوین بر گردانیم ، واضح است که این عناوین بماهی اثری ندارند ؛ شاهدش اینست که مشهور هم در اینجا نیامده اند به این عناوین مقید بشوند ، فرموده اند اگر کسی سفر شغل او شد چه معنون به این عناوین باشد و چه نباشد ، این عناوین دخالتی ندارند .

 کما اینکه شاهد دیگر بر این مسأله اگر عناوین دخالتی نداشت مآل این وجه دوم ایضاً وجه اول می شود یعنی چون می شود سفر شغل آنها و عمل آنها ، کار آنها ، اگر این شد چه دلیلی دارد که ما مقید بشویم به خصوص سفر شغلی؟ چون شغل بما هو شغلٌ دخالت ندارد ، اگر این چنین شد پس معلوم می شود که این کنایه است از اینکه سفر عادی آنهاست ، تعب برای آنها ندارد ، وقتی کاری عادت شخص شد بدون تعب و خستگی او را انجام می دهد ، این ماحصل آن چیزی بود که تا اینجا گفته شد .

شبهات وارده بر مبنای مرحوم آقا و جواب از آنها

از اینجا به بعد شبهاتی است در رابطه با مبنایی که ایشان ذکر کرده اند که یکی یکی ذکر می شود و ما باید از این شبهات جواب بدهیم .

اشکال اول : فقط در مسیری که اعتیادی است باید تمام بخواند و سفر غیر اعتیادی باید قصر بخواند؟

اولین شبهه ای که در اینجا شده است اینست که مشهور چنین استفاده کرده اند که هر گاه سفر معتاد آنها بود و عادت آنها شده بود باید نماز را تمام بخواند ، سفر زیارتی یا لصلة الارحام آیا این سفر ، سفر اعتیادی آنهاست ؟ واضح است که راننده ای که در خط تهران مشهد کار می کند در سفر تهران و مشهد می شود سفر اعتیادی او ، اگر در مسیر تهران شیراز رفت او می شود سفر غیر عادی ، لذا به تعبیری می شود گفت در مسیر تهران مشهد چشم بسته رانندگی می کند ولی اگر به مسیر جدیدی رفت با احتیاط بیشتری رانندگی می کند لذا احتیاط بیشتری می کند ، بنابر این در اینجا باید بگوئیم وقتی این سفر اعتیاد پیدا کرد باید نماز را تمام بخواند و هر جا سفر غیر معتاد شد سفر باید قصر باشد و سفر للزیارة سفر غیر اعتیادی اوست چون سفرهایی که می آمد برای شغل بود ، به عنوان زیارت سفر غیر اعتیادی او می شود و نتیجةً نماز را باید قصر بخواند ، این اشکال .

جواب از این اشکال :

جواب از این اشکال اینست که یک جواب نقضی است و یک جواب حلی ؛ بیان نقضی اینست که اگر بنا شد میزان اعتیاد در سفر شغلی باشد ، ما اینجا می گوئیم کسی که کثیر السفر است و شغل او سفر است در غیر مسیر خودش باید نماز را قصر بخواند با اینکه معروف و مشهور در اینجا هم نظر داده اند که باید نماز را تمام بخواند ، مثلاً راننده ای که در خط تهران مشهد بود و در این مسیر کار می کرد اگر مسیرش را عوض کرد به تهران شیراز ، باید نمازش را قصر بخواند چون به آن مسیر عادت ندارد ، مسیر اعتیادی او مسیر تهران مشهد است و تهران شیراز مسیر اعتیادی او نیست و باید نماز را قصر بخواند و حال آنکه خود مشهور فتوی داده اند که باید نماز را تمام بخواند ، احدی از مشهور نگفته است که در این مسیر غیر عادی او نمازش را قصراً بخواند ، اگر بنا باشد که اعتیاد ملاک باشد در آنجا که اعتیاد نیست ، پس منظور و ملاک اینست که سفر برای او تعب نداشته باشد .

و ثانیاً ما به نحو حل می گوئیم اگر ضمیر به سفر برگردد می گوئیم ملاک اینست که سفر بشود فعل عادی او ، اگر فعل عادی او بشود بنابر این همان گونه که در مسیری که قبلاً شغلش بودن نماز تمام ، در غیر آن مسیر هم باز نماز تمام ،  به قصد تجارت نباشد و به قصد شغل نباشد باز هم نماز را تمام  می خواند ، چون این شخص کلفت سفر را ندارد ، به لحاظ کثرت سفری که برای او حاصل شده است ، کلفت سفر را چون ندارد لذا فی مسیر المعتاد باشد ، در مسیر غیر معتاد باشد ، در سفر لشغله باشد یا لغیر شغل لسائر الاغراض باشد ، آن ملاک در همه اینها موجود است و لذا باید نماز را تمام بخواند .

کما اینکه اگر ضمیر به مبادی برگردد باز مآلش به همان است که ضمیر به سفر برگردد چون مبداء بما هو مبداء به عنوان جمال یا مکاری ، اثری ندارد و به همین جهت است که تعبیر کرده اند که لازم نیست که حتماً عنوان مکاری یا جمال بر او صدق کند ، به مقتضای تعمیمی که در مفاد علت است ، لأنه عملهم دائره حکم به وجوب تمام را توسعه می دهد از مکاری و جمال و امثال اینها به غیر اینها ولو اینکه در روایات مذکور نباشد ، کسی اگر سفر شغل و عمل او شده باشد و کار او بما اینکه سفر می شود فعل عادی او نماز را باید تمام بخواند ، این استنباطی است که ایشان فرموده اند ، پس حل این اشکال به همین بیان است علی کلا الوجهین فی ضمیر لأنه عملهم .

اشکال دوم

اشکال دوم اینست که حکم به وجوب تمام در نه تنها سفر للزیارة مخدوش است بلکه در مورد سفر غیر مسیر عادی هم مبتلا به اشکال می شویم ، به عبارت دیگر ما نه تنها در سفر للزیاره می گوئیم نماز را باید قصراً بخواند بلکه اگر در سفر شغلی باشد ولی  سفر شغلی در غیر مسیر معتاد باشد ، در آنجا هم باید نماز را قصراً بخواند ، به مقتضای عبارت موجود در متن روایات ، در روایات داشت که « الْمُكَارِي‏ وَ الْجَمَّالُ‏ الَّذِي‏ يَخْتَلِفُ‏ وَ لَيْسَ لَهُ مُقَامٌ» یختلف یعنی آمد و شد می کند یعنی یتردد ، واضح است که در آن مسیری که آمد و شد دارد عنوان یختلف صدق می کند ولی آنجایی که للزیاره است عنوان یختلف است؟ خیر ، آنجایی که اولین بار می رود و مسیر جدید است باز هم عنوان یختلف در آنها نیست ، اگر این چنین است پس به مقتضای قید موجود در روایات باید بگوئیم در سفر زیارتی نماز او قصر است ، مثل سائر مسافرین چون یختلف صادق نیست ، در سفر شغلی غیر معتاد ایضاً نماز او باید قصر باشد چون عنوان یختلف صدق نمی کند .

جواب از این اشکال

جواب از این اشکال را به این نحو می دهند که قید یختلف به معنای آمد و شد خصوصیتی ندارد ، این قید کنایه است از تحقق عنوان کثرت ، که در موضوع حکم به وجوب تمام اخذ شده است اینکه المکاری و الجمال یتمان چون مکاری و جمال کسی است که سفر او کثیر است ، کثرت سفر محقق شده است ، کثرت سفر به آمد و شد محقق می شود ، یک بار برود و بیاید کثرت محقق نمی شود ، باید دائماً و مکرراً سفر برود تا عنوان یختلف صدق کند و این کنایه از اینست که کثرت به این محقق می شود ، در حقیقت عنوان یختلف محقق موضوع است ، نه اینکه خودش خصوصیت داشته باشد ، اگر محقق موضوع شد یعنی در تحقق کثرت لازم نیست در یک مسیر باشد تا کثرت محقق شود کما اینکه لازم نیست به قصد واحد باشد تا کثرت محقق شود ، تحقق کثرت سفر همان طور که وابسطه به یک مسیر نیست وابسطه به یک مقصد واحد که مقصد شغلی باشد هم نخواهد بود .

اشکال سوم

اشکال سوم اینست که با توجه به روایتی که وارد شده است شما چگونه حکم می کنید در سفر زیارتی یا غیر مسیر معتاد نماز را تمام بخواند ، زیرا در روایت دارد ،

« عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُكَارِينَ الَّذِينَ يَخْتَلِفُونَ‏ إِلَى‏ النِّيلِ‏- هَلْ عَلَيْهِمْ تَمَامُ الصَّلَاةِ قَالَ إِذَا كَانَ مُخْتَلَفَهُمْ فَلْيَصُومُوا وَ لْيُتِمُّوا الصَّلَاةَ إِلَّا أَنْ يَجِدَّ بِهِمُ السَّيْرُ فَلْيُفْطِرُوا وَ لْيَقْصُرُوا. »

إِذَا كَانَ مُخْتَلَفَهُمْ قید است مفهومش اینست که اذا لم یکن مختلفهم لا یصومون و لا یتمون الصلاة ، یعنی از همان مسیری که رفت و آمدش به آنجا بوده است ، پس نه تنها در سفر زیارت نباید نماز را تمام بخوانند بلکه در سفر شغلی غیر معتاد و غیر مختلف هم باید نماز را قصر بخواند و حق تمام ندارد ، پس مفهوم این روایت منافات دارد با آنچه شما ادعا دارید و با آنچه را که مشهور منافات دارد ، مدعای شما اوسع از مدعای مشهور است ، مشهور می گویند در غیر مسیر معتاد باید نماز را تمام بخواند این خلاف این روایت است ، شما علاوه بر مسیر غیر معتاد می گوئید در اسفاری که للزیاره یا لسائر اغراض الشخصیه است باز هم نماز را تمام بخواند ، پس هم شما باید نماز را جواب بدهید از این روایت و هم مشهور .

 جواب از این اشکال

جواب اینست که در اینجا اولاً مشهور که به این روایات عمل کرده اند خودشان بر خلاف این ظاهر فتوی داده اند مثل صاحب جواهر ، مثل مرحوم شیخ ، به تعبیر بنده فتوی دادن آنها اشکال را جواب نداد بلکه اشکال بیشتر شد ، می گوئیم شما تنها نیستید که این روایت بر خلاف نظر شماست ، بر خلاف نظر  مشهور هم هست و همه باید جواب بدهند ، حل اشکال به اینست که این عنوان اذا کان مختلفهم ، شرطیه در اینجا مفهوم ندارد ، بلکه این جمله شرطیه کنایه از تحقق موضوع است ، یعنی اگر این مسیر به عنوان سفر کثیر و کثرت محقق شد اذا کان مختلفهم ، یعنی اذا کان این سفر به صورتی که کثرت در او محقق شد بنابر این نماز را تمام بخوانند و روزه را هم باید بگیرند ولی اگر کثرت محقق نشد قصر بخواند ، پس معنایش این نیست که اگر خصوص همان مسیر باشد ، اذا کان مختلفهم یعنی اذا کان السفر کثیراً یتحقق منهم و یکی از مصادیق تحقق کثرت اینست که در یک مسیر انسان زیاد رفت و آمد بکند ، لذا در اول بحث تحقق کثرت که چگونه کثرت محقق می شود مشروحاً بحث شده که کثرت به این نیست که در یک مسیر رفت و برگشت باشد بلکه حتی به رفت هم محقق می شود ، انسان چند مقصد را پیاپی طی کند ، برود و یک سال به منزل و وطنش نیاید ، این مسلم است که در مقصد دوم یا سوم بنابر مشهور باید نماز را تمام بخواند ، مثلاً ممکن است در کل این یک سال رفت و برگشتش یک دفعه باشد ، یک مسیر طولانی از اینجا به چند قاره ، در اینجا هم تعدد مقاصد هست که کثرت محقق شود ولی رفت و برگشت نبوده است ، برگشتی نیست تا کثرت از ناحیه برگشت باشد ، پس معلوم می شود که این عبارةٌ اخرای همان تحقق کثرت است و چون غالباً کثرت به یک مسیر واحد است ، الآن غالباً در یک مسیر خاصی کار می کنند ، و قل ما یتفق که به مسیر دیگری برود ، حتی این مسأله اختلاف در درون شهر هم هست ، مثلاً بعضی از ماشینها فقط در یک مسیر کار می کنند و در مسیرهای دیگر نمی روند ، پس عنوان مختلف یک اصطلاح تازه ای نیست ، اصطلاحی است از قدیم بوده است نوعاً افراد مکاری و جمال و راننده همه نوعاً نود در صد مسیر خاص دارند و کمتر مسیرهای دیگر می روند ، پس این اشکال هم وارد نشد .

اشکال چهارم

اشکال چهارم روایتی است اسحاق بن عمار سؤال می کند :

« عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنِ الَّذِينَ يُكْرُونَ الدَّوَابَّ يَخْتَلِفُونَ‏ كُلَ‏ الْأَيَّامِ‏ أَ عَلَيْهِمُ التَّقْصِيرُ إِذَا كَانُوا فِي سَفَرٍ قَالَ نَعَمْ . »

منطوق این روایت إِذَا كَانُوا فِي سَفَرٍ کنایه از اینست که یک سفر خاص ، کسانی که نوعاً راننده اند که دائماً در رفت و آمد هستند ، آیا اگر سفری خارج شدند ، نه آن ترددی که هر روز دارند ، فی سفرٍ در مقابل آن اختلاف و تردد هر روزه ، یعنی در یک مسافرتی واقع شده اند ، آیا باید نماز را قصر بخوانند ؟ امام علیه السلام فرمودند نعم ، این هم خودش شاهد است ، کسی که شغلش نیست ، وقتی للزیارة می رود این فی سفرٍ است ، آن کسی که در غیر مسیر همیشگی در مسیر دیگری رفته است ، فی سفرٍ هست ، این یک روایت ، همین روایت به طریق دیگری هم نقل شده است :

« عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع‏ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُكَارِينَ الَّذِينَ يُكْرُونَ الدَّوَابَّ وَ قُلْتُ‏ يَخْتَلِفُونَ كُلَّ أَيَّامٍ كُلَّمَا جَاءَهُمْ شَيْ‏ءٌ اخْتَلَفُوا فَقَالَ عَلَيْهِمُ التَّقْصِيرُ إِذَا سَافَرُوا. »

كُلَّمَا جَاءَهُمْ شَيْ‏ءٌ اخْتَلَفُوا ، اگر چیزی از مسافر یا بار گیرشان بیاید رفت و آمدشان را انجام می دهند ، امام علیه السلام فرمودند : عَلَيْهِمُ التَّقْصِيرُ إِذَا سَافَرُوا در قبال آن یختلفون کل ایام ، این بیانی است که در اینجا شده است .

جواب از این روایت

جواب از این روایت اینست که به قرینه اذا کانوا فی سفرٍ در طریق اول و علیهم التقصیر اذا سافروا ، این دو را در مقابل مکاریی قرار داده اند که یکرون الدواب و یختلفون کل الایام ، این چون در قبال اوست معلوم می شود شغلی را که آنها داشته اند دون المسافة بوده است ، لذا عنوان مسافر به آنها صدق نمی کرده است ، اگر آنجا هم عنوان مسافر بود دیگر اذا سافروا معنا ندارد ، پس معلوم می شود که سفر با آن اکراء محقق نشده است که در ادامه روایت اذا سافروا آمده است ، سفر در قبال کار آنهاست ، اگر این شد باز این هم اجنبی از محل بحث می شود ، پس بنابر این معنا روایت دلیل بر مدعای اینها نخواهد شد .

اشکال پنجم :

اشکال پنجم اینست که در تعدادی از روایات عنوان اعراب و ملاح است ، آیا به لحاظ این عناوین ما می توانیم بگوئیم وقتی شخص در آن سفر للزیارة رفت دیگر این عنوان بر او صدق نمی کند و چون این عنوان صدق نمی کند نماز را قصر بخواند یا نه ؟ توضیح این روایات و نتیجه ای که از این روایات می شود گرفت انشاء الله فردا .

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین