صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 143 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم      و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . خلاصه بحث ؛ مسأله  کثیر السفری که سفر غیر شغلی برود؟ ضمیر لأنه بحث در این بود که در موردی...

Cover

جلسه 143 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم     

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .

خلاصه بحث ؛ مسأله  کثیر السفری که سفر غیر شغلی برود؟ ضمیر لأنه

بحث در این بود که در موردی که شخص مکاری یا جمال به سفری غیر از سفر شغلی برود آیا نماز را در این سفر تمام بخواند یا قصراً بخواند؟ مانند اینکه مکاری سفری را انجام می دهد به عنوان زیارت یا صله ارحام یا تفریح و یا وصول مطالبات ، اعم از اینکه در این سفر با وسیله خودش باشد یا با غیر وسیله خودش ، در این سفر افرادی را همراه خودش بیاورد یا نیاورد ، آنهایی را که می آورد مجاناً بیاورد و یا کرایه بگیرد .

 در روایات نیامده است که اگر کسی سفر غیر شغلی مثلاً به عنوان زیارت رفت نماز را چگونه بخواند و فقط فقهاء رضوان الله علیهم این فرع را مطرح کرده اند و از مضامین روایات طوری استفاده کرده اند که در این مورد باید نماز را قصراً بخواند .

عباراتی را از مرحوم شیخ انصاری نقل کردند و بعد فرمایش مرحوم صاحب که شبیه فرمایش مرحوم شیخ است در این مقام ، بعد از نقل این دو عبارت وارد ذکر روایات در این باب شده اند که فرمودند روایات وارده در باب سه طایفه است که در بعضی عنوان لأنه عملهم آمده است و در بعضی عنوان لقبی آنها که عنوان مکارات است در روایت آمده است و در برخی از آنها تعبیر فی سفینتهم آمده بود ، این سه طایفه روایتی بود که در اینجا باید دقت کرد .

حال بحث در اینست که در مورد ضمیر لأنه عملهم ، اختلاف بود که آیا ضمیر بر می گردد به سفر که همین مورد استشهاد شیخ و صاحب جواهر و بسیاری از بزرگان واقع شده است ، که ضمیر لأنه را به سفر برگردانده اند و مراد از آن سفر هم سفر شغلی است و چون در این سفر سفر شغلی صدق نمی کند لذا باید نماز را قصراً بخواند .

علت مذکوره در روایت که بیوتهم معم یا منازله معهم

 نکته ای که در اینجا هست اینست که در بعضی از روایات عنوان فی سفینتهم آمده است ، ، در برخی از روایات بیوتهم معهم آمده است و یا منازلهم معهم ، که وجه اینکه اینها نماز را تمام بخوانند اینست که چون اینها از خانه خودشان بیرون نرفته اند پس صدق مسافر بر اینها نمی شود چون اینها بیوتشان با خودشان است ، مسافر کسی است که از خانه و زندگیش دور شده باشد ، آیا این عنوان منتزع از این عناوین دخالت دارد؟ که موضوع این باشد که این شخص کثیر السفری است که به لحاظ مقتضای حرفه ای که دارند کثیر السفر شده اند ، در این صورت این عناوین در او دخالت دارد ، گرچه در عنوان مکاری لازم نیست شخص دائماً در این حال باشد ولی در عین حال آن سفری را که به قصد زیارت می رود سفر شغلی محسوب نمی شود ، این سفر به لحاظ شغل او نیست ، از این جهت استفاده کرده اند که باید نماز قصر باشد .

یک وقت موضوع اینست که شخص مسافر نباشد ، اگر ما بگوئیم در این موارد مراد اینکه این شخص بیوتهم معهم یعنی لیس بمسافر ، پس عنوان فی سفینتهم عبارةٌ اخرای این می شود که این شخص مسافر نباشد و فی بیته باشد ، در این مورد اگر کسی ملاح باشد در سفینه اش که خانه اش است نماز را تمام می خواند ، ولی اگر مسافرتی رفت در غیر خانه اش است و قهراً باید نماز را قصراً بخواند ، پس این مهم است که ما بگوئیم میزان شغل آنهاست که سفر به عنوان سفر شغلی باشد ، یا اینکه معیار و میزان این عناوینی است که انتزاع می شود از سفر آنها .

فرمایش مرحوم شیخ انصاری و صاحب جواهر : ضمیر لأنه به سفر اعتیادی بر می گردد

 شیخ انصاری و صاحب جواهر عمده دلیلشان اینست که از لأنه عملهم استفاده کرده اند و استظهار کرده اند که مکاری و جمال در عملی که اینها دارند این عمل عمل اعتیادی آنها باشد بر حسب عادت ثانویه ای که پیدا کرده اند ، طبیعت ثانویه آنها این شده است که سفر می روند ، طبع ثانوی آنها به لحاظ شغلشان مسافرت کردن است ، چون این گونه است بنابر این اینها باید نماز را تمام بخوانند ، اگر این باشد سفری را که به عنوان زیارت می روند خارج از آن سفر اعتیادی آنهاست ، یعنی لأنه عملهم را کنایه از اعتیاد آنها به سفر دانسته اند ، پس میزان این نیست که سفر بماهو سفرٌ باشد ، مطلق سفر میزان نیست بلکه سفر بما هو معتادٌ له ، سفر بما هو معتادٌ له آن موقعی است که به عنوان کار برود ، لذا راننده ای که سفر زیارت می رود خودش را مثل سائر مسافرین می بیند ، مثلاً سفر حج مشرف می شود با اینکه شغلش راننده است ، ولی اینجا به عنوان سفر شغلی نمی بیند و خودش را مثل سائر مسافرین قرار می دهد پس این سفر سفر اعتیادی او نیست ، پس لأنه عملهم را این دو بزرگوار کنایه از اعتیاد سفر می دانند و سفر زیارتی و امثال آن خارج از سفر اعتیادی است و لذا علیهم القصر ، مثل سائر مسافرین .

اشکال بر این بیان

اگر این میزان باشد بر این بیان اشکال کرده اند ، اگر لأنه عملهم را به عنوان اعتیاد قرار بدهیم کسی که شغل او سفر است ولی اعتیاد او بر سفر خط تهران مشهد است ، اگر اعتیادی بودن خصوصیت داشته باشد و ملاک این باشد ، در موردی که ماشین را کرایه داد به مسیر دیگر ، این مسیر آخر از سفر اعتیادی او خارج می شود ، کرایه هم می گیرد ، اگر سفر اعتیادی میزان باشد حال که به مسیر دیگری رفته است ، آن مسیر جدید تا زمانی که به عنوان مسیر اعتیادی او در نیامده باشد باید نمازش را قصر بخواند زیرا صدق سفر اعتیادی نمی کند و حال آنکه ملتزم به این نیستند ، در خصوص زیارت گفته اند ولی در موردی که سفر را به غیر مسیر اعتیادی خودش قرار بدهد علی مبنای اینها باید نماز قصر باشد چون خارج از عنوان اعتیادی بودن است با اینکه در آنجا قائل به قصر نشده اند .

در حقیقت این وجه را مرحوم آقا نمی پذیرند و می فرمایند اگر این وجه باشد باید در آن سفری که جنبه اعتیاد ندارد ولو اینکه سفر شغلی است ولی در مسیر دیگری که جنبه اعتیاد پیدا نکرده است باید طبق این مبنا باید نماز را قصراً  بخواند و حال آنکه نماز را تمام می خواند .

کما اینکه در رابطه با این عناوین می فرمایند این عناوین هیچ مدخلیت ندارد ، می خواهد عنوان جمال باشد یا نباشد ، عنوان مکاری باشد یا نباشد ، اگر سفر سفر شغلی شد و به تعبیر ایشان ،(از این نکته می شود این را استفاده کرد که آن جایی که سفر شغل شخص نباشد ولی سفر اعتیاد او شده است ، حال اعم از اینکه مقتضي اعتیاد شغل او باشد یا مقتضي اعتیاد غیر شغل باشد ، لذا به کسانی که شغلشان سفر نیست ولی لازمه شغلشان مسافرت زیاد است آنها هم همین حکم را پیدا می کنند چون اعتیاد به سفر پیدا کرده  است حال این اعتیاد یک وقت به خاطر اینست که شغل راننده است و یک وقت بازرس اداره ای است و چون بازرس است لازمه بازرسی و سرکشی از شعب ادارات اینست که باید مسافرت برود ، دائم هم دور می زند ، این هم داخل در این مورد می شود اگر ما گفتیم معنای لأنه عملهم یعنی آن معنای کنائی مراد باشد که اعتیاد به سفر پیدا کرده باشد ، چون وقتی سفر جنیه اعتیاد پیدا کرد از آن حالت کلفت و زحمت و مشقتی که مسافر دارد بیرون می آید ، لذا تا وقتی در شهرشان هستند راحت هستند ، تا یک سفر می خواهند بروند حالت اضطراب و عدم طمأنینه برای او حاصل می شود ، اما کسی که اعتیاد به سفر پیدا کرده  است برایش فرق نمی کند که در سفر باشد یا در حضر .

 فرمایش مرحوم آقا : در این سفر هم باید تمام بخواند

مرحوم آقا می فرمایند ما نه تنها در مورد آن جایی که سفر باشد مجاناً ببرد و یا در مسیری باشد که در غیر مسیر سابق اوست یا این عناوین اصلاً در او وجود نداشته باشد می خواهد عنوان مکاری یا جمال باشد یا نباشد ، زائد بر این حتی در سفر زیارت هم این ملاک وجود دارد ؛ زیرا می فرمایند یک وقت است که ما عنوان شغل سفری را مانع از وجوب قصر می دانیم ، یک وقت که مانع نمی دانیم مثلاً در سابق بحث شده بود که اگر مسافر سفرش سفر معصیت باشد ، اگر سفر معنون به عنوان معصیت شد یا به لحاظ اصل سفر یا به اعتبار غایت چنین سفری مانع است از آن چیزی که ملاک وجوب قصر بود ، ملاک وجوب قصر امتنانی از حق تعالی بر مکلف بود ، این امتنان برای شخص مطیع است نه برای شخص عاصی ، شخص عاصی در سفر ، کسی که با سفرش معصیت خدا را می کند در مظان اینکه مورد امتنان قرار بگیرد واقع نخواهد شد ، لذا او را مانع می دانستیم که جلو تأثیر مقتضي بر مقتضی را می گیرد ، مقتضي مسافر بودن است و مقتضی وجوب القصر ، معصیت مانع از تأثیر مقتضي بر مقتضی است ، آیا کسی که شغلش سفر است مثل معصیت مانع است از تأثیر مقتضي بر مقتضی ؟ ابداً مانع نیست ، بلکه اگر شغل شخص سفر شد در مرحله اقتضاء تأثیر دارد ، زیرا اقتضاء سفر نسبت به وجوب قصر به لحاظ اینست که شخص مسافر در تعب و رنج سفر قرار می گیرد ، چون در تعب و رنج است حق تعال منت نهاده است و فرض الرسول را از او برداشته است و فقط فرض الله در حق او می ماند ، اما نسبت به کسی که اعتیاد پیدا کرده است به سفر و سفر حالت عادی او و طبیعت ثانیه او شده است برای او کلفت و رنج و تعبی نیست ، چون رنج و کلفت برای او نیست ، قهراً در حق او امتنان معنا پیدا نمی کند ، پس این در مرحله مقتضي تأثیر می گذارد ، لهذا این شخص باید بنابر این باید نماز را در سفر زیارتی هم تمام بخواند چون مقتضي برای وجوب قصر در حق این شخص محقق نشده است .

تأملی در فرمایش مرحوم آقا

در این فرمایش مرحوم آقا تأملی داشته باشید و آن اینکه اگر ما میزان و معیار را این بدانیم که ملاک واقعاً استنباط شده باشد که مسأله کلفت و زحمت است ، در اسفار قدیمه این گونه بود که با دواب می آمدند و واقعاً تعب و رنج داشت و برای کسی که حمله داری کند واقعاً خسته کننده بود و یا در سفرهای زمینی الآن هم همین در حد پائین تری وجود دارد ، کسی که راننده است راحت این مسیر ها را می رود و برایش عادی شده است ، ولی برای کسی که بی خوابی نداشته و سر وقت غذا خورده مقداری تعب دارد ، حال اگر وسائل نقلیه مانند هواپیما را حساب کنیم مخصوصاً اگر شخص جایی هم برای خودش داشته باشد ، مثلاً در مشهد آپارتمانی خریده است و مرتب از تهران با هواپیما می آید و زیارت می رود ، اینجا هم اقامت نداشته است ، اینجا اگر ما ملاک را کلفت و زحمت و مشقت بدانیم باید بگوئیم این شخص هم نماز را تمام بخواند ، با اینکه گمان نمی کنم که خود ایشان قائل باشند و بگویند باید نماز تمام باشد ، گرچه بعضی از متفقهین اینجا ادعای تمامیت را کرده اند ، در سابق که بحث کردیم و روایاتی که بود از عمل به آنها فاصله داشتند که در آن روایات داشت که بر اساس اینکه در سفر کلفت و مشقت است باید قصر بخواند و بعضی هم فتوی دادند و ایشان فرمودند که احدی طبق آن فتوی نداده است که هر جا تعب باشد باید قصر بخواند ، اگر این را معیار قرار بدهیم باید بگوئیم با بعضی از وسائل امروز مسافرت تعب ندارد و این به صورت شخصی می شود ، اگر برای کسی کلفت دارد باید نماز را قصر بخواند و اگر برای کسی کلفت و رنج ندارد باید نماز را تمام بخواند ، آیا این حرف را می توانیم بزنیم ، حال مبناءً این بحث شده است ، باید ببنیم در نهایت اگر این را می فرمایند مقداری دقیقتر از این می شود و منحصر به سفرهای زیارتی نمی شود ، اگر ملاک این باشد که برگردانیم لأنه عملهم را بر گردانیم که لأن السفر عادتهم و تبعهم الثانی ، می خواهد این طبیعت ثانیه می خواهد ، چون عناوین را هم که دخیل ندانستیم ، نسبت به ذوات این عناوین باشد یا صاحب این عنوان هم نباشد ، در سفر شغلی باشد یا در غیر سفر شغلی باشد ، در آن سفر عنوان اکراء و غیر ذلک صدق کند یا نکند ، در همه این موارد باید بگوئیم نماز باید تمام خوانده شود و التزام به این محدود به حد زیارت و اینها نخواهد شد ، مطلق سفر حتی غیر مکاری را هم عرض کردم اگر سفر عادی آنها شد ولو شغلشان هم نباشد ولی اعتیاد به سفر پیدا کردند به نحوی که کلفت نداشته باشد آنجا هم باید بگوئیم نماز را تمام بخواند ، این نهایت چیزی است که در اینجا بیان شده است ، ببنیم در ادامه چه باید گفت انشاء الله فردا.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین