نتایج در این جا نشان داده می شوند.
نتیجه ای مرتبط با جستجوی شما یافت نشد.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . مسألةٌ : اگر مکاری مجاناً مسافر ببرد ؟ مسألةٌ : این مسأله را عمدةً در همین بحث ما مطرح کرده...
آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .
مسألةٌ : اگر مکاری مجاناً مسافر ببرد ؟
مسألةٌ : این مسأله را عمدةً در همین بحث ما مطرح کرده اند و عمده متأخرین نیز متعرض این مسأله شده اند و آن اینست که اگر مکاری یا جمال که حرفه او کرایه دادن وسیله است به غیر مجاناً بخواهد این سفر را انجام بدهد ، فرض کنید جمعی از اهل علم است که می خواهد برای کربلاء انشاء الله می برم ولی مجاناً ، این چگونه است؟ این به عنوان راننده است و سفر شغلی است ولی در این سفر شغلی مکاری نیست ، فعلاً کرایه ای از این اشخاص نمی گیرد.
می فرمایند در اینجا هم بلا تردید باید نماز را تمام بخواند زیرا در صدق عنوان مکاری این نیست که در همه موارد کرایه بگیرد ، اگر عنوان مکاری بر او صادق است و اگر مجاناً هم برد باید نماز را تمام بخواند .
نهایت دو مطلب هست که این را هم بزرگان بحث کرده اند :
اگر مکاری یا جمال برای حوائج شخصیه مانند زیارت به سفر برود حکم نمازش چیست؟
که اگر مکاری به قصد زیارت سفری را انجام بدهد ولو اینکه در این سفر عده ای را هم با خودش بیاورد و از آنها کرایه هم بگیرد ، مثلاً مسیر این راننده همیشه خط تهران شیراز کار می کند ولی ایام عزاداری است می گوید یک سفر به زیارت حضرت رضا سلام الله علیه بروم ، حال اتوبوس را که حرکت می دهد به قصد زیارت است اما مسافر هم سوار می کند و کرایه هم می گیرد ، ولی قصد او زیارت است ، سفر و او للزیارة است نه للإکراء ، در اینجا باید نماز را چگونه بخواند؟ واضح است که نوعاً بزرگان فرموده اند که باید نماز را شکسته بخواند ، شما با اینکه در مورد مکاری یا جمال که حکم را از این دو ما تعدی دادیم به مطلق کسی که شغله السفر ، به مقتضای علت موجوده در روایات این عناوین و القاب را معتبر نمی دانیم در وجوب تمام ، می خواهد معنون به عنوان مکاری یا جمال باشد یا معنون به این نباشد ، کسی که شغله السفر ، مهنته السفر ، این چنین شخصی باید نماز را تمام بخواند خواه تحت عنوان مکاری یا جمال باشد یا معنون به این عنوان نباشد ، فرقی نمی کند ، در آنجا ما خصوصیتی برای آن قائل نبودیم ، چرا در اینجا خصوصیات سفری را مانند خصوصیات مسافر مکاری یا جمال لغو نمی دانید و اینجا دخیل می دانید؟ اینجا دخیل می دانستند و می گویند اینجا سفر لشغله باشد یا للتجارة باشد یا للزیاره باشد ، مثلاً تاجر سفرش للتجارة است و اخری سفر للزیارة ، یا مثلاً مکاری تارةً للإکراء است و لشغله است و اخری للزیاره ، در اینجا عناوینی که برای خود سفر است را ما فرق می گذاریم ، سفر برای زیارت یا برای حوائج شخصیه ، مثلاً طلبی دارد که برای وصول آن می رود ، با اینکه راننده اتوبوس هم هست ، لذا فکر نکنید که فقط در مورد زیارت است ، مکاری یا جمال غرض شخصی از سفر داشته باشد و غرض شخصی به عنوان غایت ضمنیه هم نباشد ، یک وقت می گوید مسافر می برم به قصد مسافر بردن و کرایه بردن است و می گوید چند سفری هم به مشهد می روم و در کنارش هم زیارت می کنم ، یا مثلاً آن جایی که حوائج شخصیه دارد می گوید من به عنوان مسافر بردن ، در ضمن مسافر بردن طلبی را که دارم وصول می کنم ، اینجا وقتی به عنوان ضمن باشد کسی تردید نکرده است که نماز را تمام بخواند ، إنما الکلام در اینست که اگر غرض اصلی او به لحاظ غایت اصلیه این باشد که می خواهد زیارت کند ، یا می خواهد طلبش را وصول کند ، یا مثلاً مریضی دارد که می رود برای معالجه ، اما در کنار اینکه می رود مسافر هم سوار می کند ، اینجا مسافر بردن به عنوان غرض اصلی نیست به عنوان هدف ضمنی است ، در اینجا بحث است که آیا در اینجا باید نماز را تمام بخواند یا قصر؟
نظر مشهور : باید قصر بخواند
مشهور و معروف اینست که باید نماز را قصر بخواند .
اما دلیل بر این حکم
إنما الکلام در دلیل بر این حکم است ، اگر سفر مکاری للزیارة شد بر او قصر واجب است ، سفر تاجر اگر للزیارة شد بر او قصر لازم است ، اگر برای سائر اغراض شخصیه شد قصر بر او واجب است ، در ضمن رسیدن به این غرض شخصی التفات به شغل هم دارد و مسافر سوار می کند و کرایه هم می گیرد ، در اینجا بزرگان فرموده اند در این سفری که حرکت می کند باید نماز را قصراً بخواند ؛ چرا باید نماز را قصراً بخواند و حال آنکه شغله السفر از بین نرفته است ، چرا با اینکه هم شغل سفری او محفوظ است و هم به سفر الآن متلبس است و این گونه نیست که از سفر دست برداشته باشد ، الآن مسافرٌ و شغلش هم متوقف نبود بر اینکه دائماً در سفر باشد ، تا وقتی اعراض نکرده است از حرفه خودش نباید نمازش را قصراً بخواند و باید تمام بخواند ، چرا این گونه است ؛ لذا این گونه تعبیر می کنند و حال اینکه می فرمایند ما یک روایت هم در اینجا نداریم .
تبدل شغل سفری
یک نکته هست که اگر در اثناء سفر ، کسی که شغلش سفر است عناوینی که در روایت آمده است و یا عناوینی که ما از مورد روایت تعدی کردیم به آنها اینها در اینها تبدل بشود اشکالی ندارد .
این نکته را باید توجه داشت که عناوین کسی که شغل او سفر است هیچ کدام خصوصیت ندارد ، لذا اگر کسی مکاری بود در اثناء این شغل تغییر شغل داد ، به شغل آخری که آن شغل هم ملازم با سفر است ، مثل تاجری که یدور فی تجارته باشد ، یا مثلاً فرض کنید که راننده اتوبوس بود و کشتیرانی هم بلد بود ، به ساحل رفت و مسافر برد و از آنجا ملاح شد ، ولی ملاحی هم شغله السفر است ، آیا در این عنوان جدید باید به مقداری که صدق عنوان ملاح بر او بشود که بار اول کسی می خواهد این شغل را اختیار کند متوقف است بر اینکه دو یا سه سفر انجام بدهد یا نه؟ می فرمایند هیچ کس نگفته است که دو سفر تحت این عنوان جدید برود و بعد نمازش را تمام بخواند ، می فرمایند اگر فرض کنید در وسط راه از عنوان مکاری بودن اعراض کرد و ماشینش را همان جا فروخت ، مثلاً از تهران می آمد مشهد ، سبزوار ماشین را فروخت و خریدار پشت فرمان نشست ، ولی گفت از الآن تجارتی را که تاجرٌ یدور فی تجارته باشد را اخذ می کنیم ، باید نمازش را شکسته بخواند یا تمام؟ تمام زیرا این شغله السفر و عمله السفر محفوظ است و فقط عنوانش عوض شده است قبلاً تحت عنوان مکاری بود و الآن تحت عنوان تاجر است است یا ملوان است یا خلبان است ، این عناوین دخالت ندارد .
مشهور و معروف قائلند که این عناوین برای کسی که شغله السفر است جنبه لقب را دارد و این القاب را دخیل نمی دانند ، با توجه به این در محل بحث ما که شخص عنوان واحد خودش را حفظ کرده است به عنوان مکاری باشد ، تلبس به سفر را که هم دارد و فقط جهت سفرش فرق کرده است که عنوان سفر او تغییر کرده است ، قبلاً سفر شغلی بود و الآن سفر زیارت پیدا کرده است ، عنوان صله رحم را پیدا کرده است ، عنوان وصول مطالبات را پیدا کرده است ، عنوان معالجه را پیدا کرده است و امثال ذلک از عناوین ، اینکه عنوان عوض شد را چرا مثل تغییر القاب نمی دانید؟ در عنوان سفر در صورت تبدل عنوان قائل به تغییر شدید ولی در مشتغل به سفر هیچ فرقی نمی گذاشتید ، تغییر بکند یا آن عنوان ثابت باشد ، این محل بحث است .
قبل از اینکه سراغ دلیل مطلب بروند ،ابتداءً عباراتی را از بزرگان نقل می کنند ، ابتداءً از مرحوم شیخ انصاری(رض).
کلام مرحوم شیخ انصاری در مورد کثیر السفری که برای زیارت می رود
حاصل کلام ایشان اینست که می فرمایند :« لو أنشأ من كان السفر عمله سفراً غير عمله، كالمكاري يحجّ، فإن كان على وجه كونه مكارياً بأن يحمل إلى مكّة و لو عياله و أمواله، فالظاهر أنّه كغيره من أسفاره يتمّ؛ لأنّه عمله » واضح است که سفری که مغایر عمل اوست این را در ضمن سفر شغلی خودش قرار داده است ، یعنی عنوان مکاری دارد و مسافر به مکه می برد اما در خلال این بردن خودش هم می خواهد حج انجام بدهد ، می خواهد اهل و عیالش را ببرد و یا بار می برد و می خواهد مقداری از اساس خودش را هم می خواهد ببرد ، ولی عنوان شغلی خودش را در اینجا از دست نداده است یعنی این سفر را هم به عنوان شغل خودش انجام می دهد ، در ضمن سفر شغلی خودش قصد آخری را هم کرده است ، اما اصل و اساس این سفرش علی کونه مکاریاً است ، اینجا می فرمایند یتم و این علی القاعده هم هست ، لذا می فرمایند :« فالظاهر أنّه كغيره من أسفاره يتمّ؛ لأنّه عمله، و إن كان لا على هذا الوجه بأن يركب البحر مثلًا و يحجّ أو يحجّ مستكرياً» حج انجام می دهد ولی مکاری نیست مستکری است ، مثل بعضی از راننده ها که گاهی از اوقات مسافر راننده دیگر می شود ، در این صورتی که با وسیله خودش برود ولی نه به قصد کرایه دادن ، به عنوان حج مستقلاً ، یا اینکه حج می رود ولی وسیله خودش را نمی برد با اینکه شغلش سفر است ، مرحوم شیخ (رض) می فرمایند :« فالظاهر أنّه يقصّر» این کلی دو صورتی است که مرحوم شیخ انصاری بیان فرموده اند .
ولی مرحوم آقا اولاً صور مسأله را تصویر می کنند و بعد حکم این صور را باید جدا جدا بیان می کنند ، ظاهراً صور مسأله بیش از این دو صورت کلی است که مرحوم شیخ(رض) بیان فرموده اند .
نقل این صور و احکام هر یک انشاء الله فردا .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین