نتایج در این جا نشان داده می شوند.
نتیجه ای مرتبط با جستجوی شما یافت نشد.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . خلاصه بحث : در رابطه با بحث اینکه اگر کسی ثلاثین یوم متردداً در جائی ماند ولی کثیر السفر است...
آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .
خلاصه بحث :
در رابطه با بحث اینکه اگر کسی ثلاثین یوم متردداً در جائی ماند ولی کثیر السفر است بعد از اینکه اقامۀ ثلاثین یوم آیا در سفری که دارد باید نماز را قصر بخواند یا تمام اقوال در حقیقت چهار گانه ای درست شد ، سه قول از مرحوم شیخ انصاری(رض) یا سه احتمال ، احتمال چهارمی هم حسب فرمایش آقای میلانی اضافه می شود کرد در اینجا .
ابتداءً وارد این شدند که دلیل بر این محتملات چیست؟ دلیل احتمال اول بیان شد کما اینکه دلیل احتمالی که مختار شیخ انصاری (رض) بود نیز بیان شد .
بیان دوباره کلام شیخ انصاری با اضافات
در این بحثی که هست بر می گرددند باز به فرمایش مرحوم شیخ ، در این بیان دوم بعضی از این مطالبی را در اینجا فرموده اند که در ابتداء و بحث قبل در مقام تقریب فرمایش شیخ بیان نفرموده بودند لذا تمام این بحث تقریباً می شود گفت اعاده همان مبحث قبل است به اضافه چند تا جمله که لذا ما به بعضی از این جملاتی را که اعاده کرده اند و به هر حال اضافه فرموده اند آنها را اشاره می کنیم که دیگر تکرار پیش نیاید این طور که کاملاً ما بخواهیم بحث را اعاده کنیم .
سخن در این بود که شیخ انصاری مبناءً هم در مورد اقامۀ عشرة ایام چه در بلد و چه در غیر بلد و هم در این بحث عمدةً نظرشان این است که این که باید نماز را قصر بخواند چون موضوع منتفی شده است و لذا در صدد این برآمدند که ما بگوئیم انقطاع سفر به چیست؟ و انقطاع کثرت به چه چیزی خواهد بود؟ لذا مزیل سفر یا مزیل کثرت را در مورد وطن دو چیز دانسته اند ، در غیر وطن همان اقامۀ عشرة ایام بود ، بر این مبناء وارد بحث شده اند .
مبناءً چون این مبناء را ما قبول نکردیم و نوع متأخرین اشکال بر مرحوم شیخ کرده اند که این حکم در مورد فرض چه در بحث فعلی و چه در مبحث قبل هردو از باب تخصیص است نه تخصص ؛ و لذا ما اصلاً مزیل سفر یا مزیل کثرت لازم نداریم ، دنبال این نباید باشیم که عنوان کثیر السفری از بین برود ، تخصیص اگر باشد چه اشکالی دارد مگر اینجا تخصیص مستحیل است که شما در صدد این برآمده اید که بگوئید تخصصاً هست ؛ این همه عمومات است که تخصیص خورده است اینجا هم عام به اینکه المکاری یتّم یا کثیر السفر ، کثیر السفر یتّم این عام بخواهد تخصیص بخورد الا فی کذا چه اشکالی دارد؟ پس بنابر این در این روایات ما تعبّداً حکم به وجوب قصر در اولین سفر بعد از این اقامه می کنیم ، نه بر اساس قواعد اولیه ای که حکم منتفی بشود به انتفاء موضوع یعنی وجوب التمام منتفی بشود چون کثیر السفر منتفی شده است و لذا دنبال این بگردیم که چطور کثرت سفر زائل شده است ؛ اینها اصلاً لازم نیست .
نکته ای که در اینجا اضافه فرمودند این است که اگر ما از جمله «إن کان له مقامٌ» استظهار این بکنیم که بحث نیّت مطرح است که حالا این اقامۀ عشرة باید منویه باشد یا غیر منویه؟ عرض کردیم که ظاهر عبارت شیخ این است که فرقی نگذاشته اند بین اینکه منویّه باشد یا غیر منویة اما اگر ما از جمله «إن کان له مقامٌ» استظهار کردیم از این هیئت ترکیبیه که این جمله موقعی گفته می شود که شخص در مورد اقامه ای که دارد نیّت هم کرده باشد ؛ اگر چنین استظهار شد که ظهور جمله ترکیبیه در این باشد که یعنی ده روز درآنجا به تعبیر دیگر ماندگار باشد ، مرحوم آقا این طور تعبیر می فرمایند که ماندگار بودن در آنجا ، واضح است این کلام در جائی است که نیّت کرده باشد و نیّت باشد ؛ مثلاً اگر ده روز ماندگار بودن لازم باشد ، این واضح است که باید قصد کند اما اگر گفتیم که نه ، میزان این نیست میزان ماندن در آنجا است ده روز بداند که در آنجا ده روز می ماند ، ولو اینکه این مقام به او مستند نشود مثلاً حبسش کنند در یک جا و می داند این ده روز در آنجا حبس می شود ، این میل که ندارد ، قطعاً قصد که نمی کند اکراه کراهت تمام دارد ، در عین حال آیا گفتیم می شود که إنّ له مقامٌ یا گفته نمی شود؟ گفته می شود با اینکه کراهت دارد ؛ لذا می فرمایند که در چه در جمله ترکیبیه ان کان له مقام می شود استظهار کرد که نیّت باید بکند اما این قابل خدشه است که اگر کسی عمل به ماندگاری ده روز دارد ولو عن کرهٍ باشد در این صورت باز عنوان ان کان له مقامٌ صادق است ، حالا ای حال کاری به این خدشه نداریم .
در باب ظهورات می فرمایند علی القاعده همانگونه که ظهورات هیئات إفرادیه کلمات معتبر است اگر کلمه ای را ما تک تک ظهور در معنائی داشته باشد مثلاً لفظی باشد ظهور در عموم یا ظهور در اطلاق ، یا ظهور در وجوب و امثال ذلک از معنای باشد مگر معتبر نمی دانیم؟ ظهورات هیئات ترکیبه ایضاً معتبر است ، ما بگوئیم ظهور هیئت ترکیبی عشرة ایام در این است که به اصطلاح نیّت باشد و از این هیئت ترکیبه استفاده نیّت را بکنیم ، در اینجا بدون نیّت اگر در جائی شخص بماند یعنی عن کرهٍ بماند ، آیا اطلاق «إن کان له مقامٌ عشرة ایام» خواهد بود یا خیر؟
در اینجا بر می گردانند به این مسأله که آیا نیّت موضوعیت دارد یا طریقیت ؛ چرا می گویند اساساً که ده روز نیّت کند ؟ نیّت اگر موضوعیت داشته باشد پس باید در اینجا هر گاه خارجاً به حمل شایع اقامه عشرة ایام محقق شد حکم به وجوب تمام بشود و حال اینکه خلاف این را فقها فتوی داده اند در مواردی که اقامۀ عشرة ایام است ، مثلاً می گویند اگر کسی قصد کرد ده روز در یک جا بماند یک نماز چهار رکعتی خواند ولو به خاطر جهتی از جهات ده روز نماند آن نمازهائی را که خوانده است تمام یا تا روزی که می ماند می داند بعد از یک نماز چهار رکعتی می داند که هشت روز باید بماند مثلاً به خاطر پول یا مسائل دیگری پیش آمد ؛ این معلوم میشود که نیّت موضوعیت ندارد چون اگر موضوعیت داشته باشد موضوع منتفی شده باید حکم هم که تمامیت باشد منتفی بشود و حال اینکه نمی گویند از این معلوم می شود که نیّت طریقیت دارد ، طریق است برای اینکه معلوم است برای این آقا که ده روز می ماند ؛ آنجائی که کراهت دارد وقصد هم ندارد که بماند اما بزور نگه داشته اند، این علم دارد که می ماند یا علم ندارد؟ علم که دارد با اینکه نیّت ندارد ، چون نیّت طریقیت دارد لهذا در این فرض با اینکه اراده ماندن ندارد اما می داند می ماند ولی به اصطلاح تعبیر می کنند او را نگه می دارند ، این می داند که ده روز او را نگه می دارند ، این باید نماز را تمام بخواند و نیّت همین است و لذا کسی اگر قصد نکند یک جا ولی می داند حبسش کرده اند در یک جا ، ده روز هم نگه می دارند باید نمازش را قصر بخواند یا تمام؟ تمام باید بخواند چون می داند که می ماند ؛ پس نیّت در اینجا هم گرچه ظاهر هیئت ترکیبیه ان کان له مقامٌ این است که باید نیّت بکند ولی این نیّت موضوعیت ندارد که طریق است الی علم به اقامۀ عشرة ایام ، لهذا در فرضی هم که ما به عنوان خدشه ذکر کردیم در آن جا چون علم به اقامه هست اما مع الکراهة در عین حال نماز را در آنجا باید تمام بخواند پس بنابر این این ظاهر هیئت ترکیبی هم موجب نمی شود که در فرض کراهت نقض بشود کلام .
عمده اشکال بر مرحوم شیخ : ما مبنای اینکه باید عنوان کثرت سفری زائل بشود تا در اولین سفر نماز قصر باشد را قبول نداریم .
الا ای حالٍ عمده اشکال بر مرحوم شیخ که می فرمایند همین است که ما اساساً مبنا را قبول نداریم ، مبنای اینکه به اصتلاح باید عنوان کثرت سفری زائل بشود و از بین برود تا اینکه نماز بر او در اولین سفر پس از آن نماز قصر باشد که طبق قاعده باشد که حکم وجوب تمام از بین می رود لعدم موضوع که عنوان کثیر السفر باشد که بعد آن شبهه هم شد که خوب اگر موضوع از بین رفته است که این الان باید دو مرتبه شروع بکند به عنوان کثیر السفر ، این هم گفتنی نیست گر چه آمده اند جواب داده اند ؛ جواب داده اند گفته اند آن عنوان کثیر السفری قوامش به سفر دوم یا سوم هست که بخواهد اولین بار کثیر السفر بشود ولی اگر بار اول کثیر السفر شد بعدها از بین رفت دوباره بخواهد کثیر السفر بشود این آدم لازم نیست ؛ این از کجا این حرف باید بشود ؟ بلکه علی ا لقاعده باید این مرحله دوم که از بین رفت موضوع باز بخواهد موضوع محقق بشود باز همه حرف هائی را که درباره موضوع در بار اول و بدو امر گفته می شد الان هم ایضاً باید همان حرفها گفته بشود یعنی اگر در آنجا هم می گفتیم باید دو سفر به حکم تعددی که از جمله فعلیه فهمیده می شد یا بنابر بیان مرحوم حاج شیخ به نظر عرفی بیان کرده بودند که از نظر عرف باید تکرر حاصل بشود ، تکرر مقتضای متن روایت باشد که به اصطلاح المکاری الذی یختلف که عرض کردیم مرحوم حاج شیخ این قید یختلف این دو تا قید را قید توضیحی دانسته اند بر خلاف مشهور حالا از جمله یختلف و لا یقیم استفاده بکند یا اینکه نه از همان بیان که مرحوم حاج شیخ فرمودند که از یعنی از نظر فهم عرفی و صدق عرفی باید تکرار حاصل بشود تا حرفه به حمل شایع محقق بشود ، اگر این باشد باید تمام آن حرفها دوباره زنده می شود بعد از زوال موضوع ، اگر موضوع از بین رفت دو مرتبه بخواهد آن موضوع محقق بشود آنچه که مبناء در صدق موضوع بود مجدداً درباره مرحله دوم هم باید باشد و ما دلیلی نداریم که فرق بگذاریم بین موضوعی که ابتداءً می خواهد پیدا بشود یا موضوع پیدا شد از بین رفت مجدداً بخواهد پیدا بشود فرقی نمی کند چون اینجا یک حکم دیگری است و موضوع باید مجدّداً برای او محقق بشود لذا این کلام قابل قبول نیست .
و للکلام تتمة انشاء الله فردا .
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین