صلاة مسافر . خارج فقه . کتاب الصلاة .

جلسه 126 صلاة مسافر

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین . خلاصه بحث بحث در این است که بعد از آنکه ثابت شد مبسوطاً هم بحث شد که کثیر السفر اگر اقامۀ...

Cover

جلسه 126 صلاة مسافر

آیت الله حسینی آملی (حفظه الله)

00:00 00:00

بسم الله الرحمن الرحیم

و به نستعین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین .

خلاصه بحث

بحث در این است که بعد از آنکه ثابت شد مبسوطاً هم بحث شد که کثیر السفر اگر اقامۀ عشرة ایام در وطن داشت در اولین سفری که پس اقامۀ عشرة ایام انجام می دهد باید نماز را شکسته بخواند چه مع النیة باشد این اقامۀ عشرة و در غیر بلد در صورتی که مع النیة باشد باید نمازش را در اولین سفر قصر بخواند و در صورتی که در غیر بلد بلا نیة بود عرض کردیم که احتیاطاً جمع کند ، گرچه جمعی از محققین قائلند به قصر و برخی قائل به تمام شده اند البته عدۀ قلیلی بودند غالباً مشهور و معروف قائل به قصرند این حاصل آن چیزی بود که تا اینجا بحث شد .

معنای سفر اول پس از اقامه چیست؟

حالا بعد در این مسئله معنای سفر اول پس از این اقامه را می فرمایند که چیست؟

 این عنوان سفر اول در آثار فقهاء سلف و قدماء وقتی مراجعه بفرمائید می بینید تعبیر سفر اول را همین طور مطلق گذاشته اند ، خوب بیان نشده است که مراد از سفر اول چیست؟ آیا مراد از سفر اول یعنی از این بلد که خارج شد هر وقت رفت و به هر حال ولو بلغ ما بلغ برگشت دو مرتبه به این بلد این می شود سفر اول؟ یا نه سفر اول یعنی اولین مقصدی که او دارد؟ یا اینکه نه سفر ذهابی او است ولو کان له مقاصد متعدده و ایاباً آن می شود سفر دوم آیا ذهاب و ایاب با هم سفر اول است؟ یا ذهاب سفر اول است ، ایاب سفر دوم؟ یا در ذهاب مقصد اول می شود سفر اول؟

 حال باید ببینیم ملاک در سفر اول چیست؟ چه چیز باعث می شود که بگوئیم این سفر سفر اول است؟

 ممکن است ملاک  عنوان سفری باشد که شخص تغرّب عن الوطن داشته باشد این تغرّب عن الوطن وقتی حاصل شد تا زمانی که مراجعت به وطن نکرده است یک سفر است این است ، حال این ممکن است که گاهی از اوقات یک سال هم طول بکشد عرض کردم راننده ها مثالهائی که مبتلاء به  است از وطنش که مشهد است خارج می شود مسافر یا بار می خورد اول برای تهران از آنجا  اصفهان، از آنجا فرض کنید بندر عباس، از آنجا باز تبریز، گاهی از اوقات بعضی از این راننده های باری بیشتر از مسافربری  است ،  اینها ممکن است تا یک ماه هم برنگردد به وطن یعنی همین طور بار به او می خورد می رود ، خوب اگر میزان تغرب عن الوطن باشد در کل این یک ماهی که برنگشته است هنوز به وطن باید نمازش را قصراً بخواند ولو اینکه مقاصد متعدده ای در این تغرب ذهاب و ایابی که دارد وجود داشته باشد  .

فرمایش مرحوم آقا در مورد سفر اول

یک اصلی مرحوم آقای میلانی تأسیس فرموده اند در این مقام ، بر اساس آن اصلی که قبلاً بیان شد در بحث ابتداء صلاة مسافر آنجا هم عرض کردیم که مراد از سفر اول در حقیقت همان مقصد اول است لذا اولین مقصدی که دارد سفر اول و در همان ذهاب هم هست ، دیگر ذهاب و ایاب هم دیگر لازم نیست مثلاً سفر اول او به این معنی که مسافری که الآن مسافر بر است یا بار بر برای تهران بوده ، این مجموع سیر او تا تهران می شود سفر اول لذا در این سفر نماز را قصراً می خواند در اسفار بعدی نمازش بر می گردد به همان وضع کثیر السفری و نماز را تمام باید بخواند ، این بر اساس اصلی بود که در آنجا بیان شد علاوه بر این از نظر اصول عملی در این مقام هم اگر ما دستمان از ادله کوتاه بود اینجا می گوئیم آنکه قدر مسلّم است از عنوان سفر اول همین مقصد اول است ، زائد بر این را ما شک می کنیم که آیا باید نماز را شکسته بخواند یا نه؟ این کثیر السفر که به لحاظ اقامۀ عشرة ایام نماز او شکسته شده است در اولین سفر این به خاطر تغییر موضوع نیست در مباحث گذشته عرض کردیم عنوان کثیر السفری از بین نرفته است ؛ چون این عنوان موقعی که اعراض کند از این حرفه ، تا اعراض از این حرفه نکرده است عنوان کثیر السفری از بین نمی رود این آقا که اعراض نکرده است ، لذا عرض کردیم بر خلاف مرحوم شیخ انصاری و من تبعشان که این حکم را در مورد کثیر السفر تخصصاً می دانند و لذا دنبال این بودند که باید موضوع از بین برود و عنوان کثیر السفری از بین برود و عرض کردیم که این فرمایش را قبول ندارند بزرگان و اکابر از جمله مرحوم حاج شیخ (رض) هم چنین آقای میلانی و کثیری از محققین از متأخرین فرمایش شیخ انصاری را قبول ندارند و بر ایشان اعتراض و ایراد کرده اند این است که ، بیان مرحوم حاج شیخ خیلی بیان دقیق و لطیفی بود که عرض کردیم ، می فرمایند مادامی که شخص اعراض نکرده است این کثیر السفر است کما اینکه عکسش می شوند از این عکس که در بیان دیگران بنده ندیده ام ، می فرمایند کثیر السفر است اعراض کرده در همان جائی که در اثناء سفر هم است اعراض کرد از آن لحظه اعراض به بعد باید مسئله مسافر را رعایت کند ، فرض کنید مثالی که عرض کردیم قبلاً یادم هست گفتیم این دید دیگر رانندگی دیگر صرف ندارد ، برود در بازار دلار خیلی مقرون به صرفه است همان جا گفت دیگر ما کاری به رانندگی نداریم ، از همان جا حرفه را کنار گذاشت ولو اینکه الان دارد رانندگی می کند ماشین را می خواهد بیاورد تا مقصد برسد ولی از همان جا که اعراض کرد از همان جا می شود مسافر ، لذا بیان حاج شیخ بیان دقیقی است می فرمایند نه یعنی این عنوان کثیر السفری به عنوان حرفه بود و نبود او تابع این نیست که این شخص دائم در سفر باشد تا بگوئیم کثیر السفراست به وطن نرسد اینها یا اینکه نبودش هم به این نیست که شخص تارک سفر باشد ممکن است در اثناء سفر هم باشد عنوان از او سلب بشود به لحاظ اینکه اعراض کرده است ، در مورد بحث ما این آقا که اعراض نکرده است تا بگوئیم حرفه از بین رفته است و عنوان کثیر السفری از بین رفته است این الآن مشتغل به سفر هم  هست یعنی عنوان محفوظ است در حق او عرفاً و لکن آمده است ده روز در وطنش بماند اینکه روایات دلالت دارد بر اینکه باید نمازش را در اولین سفر پس از اقامۀ عشرة ایام شکسته بخواند تخصیص است نه تخصص یعنی با اینکه موضوع و عنوان کثیر السفری در حقش صادق است مع ذلک یجب علیه القصر نه اینکه عنوان از بین رفته باشد لذا ما دنبال اینکه مزیل کثرت باشیم یا مزیل عنوان مسافر باشیم که در فرمایشات مرحوم آقای میلانی (رض) هم بود اصلاً نیازی نیست به این ، ما دنبال مزیل ، بلکه نه تنها مزیل ندارد نباید هم داشته باشد ، چرا؟ چون این حکم در حق مکاری است ، مکاری که یقیم عشرة ایام این محفوظ است عنوان مکاری بودن در حق او با محفوظ بودن عنوان مکاری اگر اقامۀ عشرة ایام داشت ، قطعاً واضح است که این بنابر این می شود تخصیص گر چه مرحوم آقای میلانی (رض) قبول دارند تخصیص ولی تا یک مقداری مماشات کرده اند با مرحوم شیخ که سراغ این مزیل عنوان و کثرت رفته اند که می فرمایند در مورد وطن مزیل عنوان و مزیل کثرت دو تا است در خارج از وطن یک امر است که همان نفس اقامۀ عشرة ایام باشد که ابداً  نیازی به این مباحث هم دیگر در حقیقت نداریم ، بنابر این اگر این تخصیص است ما حسب قواعد اصولی مقداری را که یقین داریم تخصیص خورده است آن حکم اولی در حق مکاری و سائر افراد ، آن مقدار را باید عمل کنیم و آن این است که مقصد اول قطعاً به عنوان سفر اول هست ، زائد بر مقصد اول در صدق عنوان سفر اول شک داریم قطعاً اگر شک کردیم نمی توانیم به دلیل مخصص اثبات موضوع کنیم چون تمسک به عمومات و اثبات موضوع در شبهات مصداقیه قطعاً جائز نیست ، ما احراز اگر کردیم سفر اول را حکمش این است که نماز را باید شکسته بخواند ، زائد بر مقصد اول در همان ذهاب مشکوک است برای ما که هل یصدق انّه من السفر الاول  ام لا یصدق؟ اگر شک در موضوع داریم باید همان حکم قبلی را و نه حکم مخصص را بار کنیم ، حکم قبلی وجوب تمام است ؛ پس هم بر اساس اصلی که مرحوم آقای میلانی (رض) تأسیس کرده اند در اول بحث صلاة مسافر ، سفر اول همان مقصد اول است ، این بر اساس  آن است و هم بر اساس قواعد  اصولی و اصل عملی در مقام هم باید بگوئیم زائد بر مقصد اول به حکم استصحاب وجوب تمام بر کثیر السفر استصحاب بقاء وجوب تمام می کنیم ونتیجةً حکم می کنیم بر اینکه باید بعد از این مقصد اول نماز را تمام بخواند این حاصل آنچه که در رابطه با این مسئله چهارم در عنوان بحث ایشان بیان شده است هذا تمام الکلام راجع به این مسئله.

بحث در مورد صیحه عبد الله بن سنان

مسئله دیگری که باز در اینجا مطرح است این است که در صحیحه صدوق (رض) برمی گردند (گرچه ما این را بحث کردیم ولی مرحوم آقا (رض) این بیان را آورده اند) ، در آنجا طبق بیان عبد الله بن سنان ، روایت را مجدد بخوانیم که اگر پنج روز اقامه بکند در وسائل تحت این عنوان است ولی روایت :

«الْمُكَارِي إِذَا لَمْ يَسْتَقِرَّ فِي مَنْزِلِهِ إِلَّا خَمْسَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَقَلَّ قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ‏ بِالنَّهَارِ وَ أَتَمَّ (صَلَاةَ اللَّيْلِ) وَ عَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ »

این صحیحه (چون طریق مرحوم صدوق صحیحه بود) باعث شده است که بزرگان در اینجا اختلاف نظر پیدا کنند بر اساس این صحیحه ، چون در این صحیحه چند جهت وجود دارد که اینها برخلاف آن چیزی است که مشهور و معروف است :

جهات مخالفت این صحیحه با سائر روایات

اولاً :

 اولاً بین صوم و صلاة حسب روایات وارده در این دو باب ملازمه است،(نه ملازمه ی عقلی) یعنی که هر جا صلاة تمام باشد صوم شهر رمضان هم واجب است و هر جا صلاة شخص قصر باشد صوم شهر رمضان جائز نیست باید افطار کند ، این یک نوع ملازمه ای است که به هر حال از مسلّمات است در فقه .

ثانیاً  :

 امر دیگری که هست این است که در باب صلوات فرقی بین صلاة نهاریه و صلاة لیلیه نیست که اگر صلاة به هر حال صلاة رباعی ، صلوات رباعیه قصر است اعم باید باشد ، اعم صلاة رباعیه و لیله ،  اگر تمام است باز فرق نمی کند بین صلاة نهاریه و لیلیة این ثانیاً .

ثالثاً :

جهت سومی که هست این است که : آنچه که مشهور و معروف است اینها همه بر اساس مسلک مشهور است ، بنابر مشهور عند الفقها و مسلمّ عندهم این است که همیشه بین اقامۀ عشرة و مازاد و اقامۀ مادون عشرة تفکیک قائل شده اند که اقامۀ عشرة و مازاد مؤثر است در این که اگر مسافر است بشود اقامۀ عشرة ایام موجب تمامیت است یا در بحث کثیر السفر اگر اقامۀ عشرة ایام شد مشهور می گویند باید در اولین سفر بعد از او باید نماز را قصر بخواند پس در واقع تفکیک کرده اند بین اقامۀ عشرة و ما زاد و اقامۀ کمتر از عشرة دیگر اقل از عشرة فرق ندارد از تسعه باشد الی واحد ، اینکه تفکیک کنند بین عشرة و مازاد در یک طرف ، خمسه و مادون در طرف دیگر ، خمسه الی عشرة در طرف سوم قرار بدهند طرف سوم قرار نداده اند دو طرف در اینجا قرار داده اند ، یکی عشرة و مازاد ، یکی دون عشرة، دون عشرة همه اش علی السویه است اما بیایند طرف سوم قرار بدهند این نیست .

خلاصه :

 این صحیحه سه جهت مخالفت در آن وجود دارد با روایاتی که مورد تمسک مشهور است هم آمده است بین صوم وصلاة تفکیک کرده است که این تفکیک خلاف ظاهر بسیاری از روایات است که مستند مشهور هم قرار گرفته است هم تفکیک کرده است بین صلاة رباعی لیلیة که عشاء است و صلوات رباعی نهاریه که ظهر و عصر است که در ظهر و عصر در این صحیحه دارد نماز را قصراً بخواند ولی در صلاة عشاء دارد نماز را تمام بخواند ، و هم مخالفت کرده است از جهت سوم که نوعاً دو طرف قرار داده اند در باب صلاة مسافر ، در باب اقامۀ مسافر که اقامه را بین عشرة و مازاد و دون عشرة آمده اند دو طرف قرار داده اند برای بحث اقامه ولی در این صحیحه سه طرف برای اقامه قرار داده شده است این جهات ثلاثی که مخالف با روایات وارده در باب است که مشهور هم به خاطر همین به صحیحه عمل نکرده اند ، اعراض کرده اند از این عمل به این صحیحه .

 روایت صحیحه است لهذا عرض کردم مثل مرحوم حاج شیخ  حاضر نشده اند به راحتی از این روایت بگذرند گر چه این نکته را یادم هست مرحوم حاج شیخ (رض) این روایت را به طریق مرسلش مورد بحث قرار دادند بعد آمدند سراغ عمل اصحاب و بعد فرمودند عمل اصحاب هم به مقداری که عمل کرده اند جبران ضعف سند را می کند اما به مقداری که عمل نکرده اند جبران ضعف سند نمی کند لهذا در مورد سفر اول در غیر بلد نسبت به اقامۀ بین خمسه الی عشرة احتیاط فرموده اند .

بحث مرحوم آقا در مورد این صحیحه

 حالا مرحوم آقا (رض) آمده اند در این صحیحه جداگانه و مستقلاً این را مورد بحث قرار داده اند و واقعاً هم جای بحث مستقل هم دارد خلاصه جهاتی که مورد اعتناء و دقت باید قرار بگیرد این جهات ثلاثه ای است که در این صحیحه وجود دارد این را باید ما مورد دقّت قرار بدهیم .

 اعراض اصحاب همانطور که عرض کردم آقا هم بیان فرمودند مسئله اعراض را می فرمایند اعراض اصحاب به لحاظ سند نیست چون روایت صحیحه است خللی در سند وجود ندارد و حتی در جهت صدور هم این  اعراض خللی ایجاد نکرده است که مثلاً بگوئیم که این صحیحه للتقیّه مثلاً صادر شده باشد ؛ پس نه در سند خللی است و نه در جهت صدور خللی است ؛ از نظر دلالت اعراض کرده اند حالا به چه جهت می گوئید از دلالتش اعراض کرده اند می فرمایند چون خود همین صحیحه را بعضی از این بزرگان آمده اند مستند قرار داده اند یعنی یک بخشی از این صحیحه را گرفته اند ؛ چون اگر جهت صدور تقیّه باشد کلّش یا آن مقدار به هر حال جنبه تقیّه دارد ولی این را نمی آمدند مستند قرار بدهند از اینکه مستند قرار داده اند و عمل کرده اند معلوم می شود نه به سندش  اشکال دارند و نه به جهت صدورش .

 لذا می فرمایند ما بر طبق این روایت که دارد : «الْمُكَارِي إِذَا لَمْ يَسْتَقِرَّ فِي مَنْزِلِهِ إِلَّا خَمْسَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَقَلَّ قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ‏ بِالنَّهَارِ وَ أَتَمَّ صَلَاةَ اللَّيْلِ »

، أو اقل را هم مرحوم آقا معنی فرموده اند او اقل از عشرة نه اقل از  خمسه، آن هم جهت داشت که ما عرض کردیم او اقلّ هم اقلّ از عشرة باید معنی بشود ، قصّر فی سفره بالنهار و اتّم الصلاة اللیل ، می فرمایند هیچ گیری ندارد که ما قائل به  جواز قصر بشویم در خصوص صلاة نهاریه .

ایشان می فرمایند قائل به جواز قصر بشویم نه وجوب چرا؟ چون این قصّر بسفره بالنهار ، خوب لسان جمله خبریه است ولی در مقام انشاء حکم است در حقیقت ، امر در موقع توهّم حذر است چون توهّم این می آید این کسی که خمسة ایام اقامه داشته باشد حق نباید داشته باشد چون اقل از عشرة ،حسب قاعده ای که مسلّم عند المشهور است این است که دون العشرة باید نمازش تمام باشد و این اقامۀ کمتر از عشره خللی در کثیر السفر بودن شخص ایجاد نمی کند ، لذا در اذهان این است که این حذر را دارم عرض می کنم این است که قصر بر او  جائز نیست در چنین جائی امام علیه السلام فرمودند قصّر فی سفره ؛ این امر نه عقیب حذر، عقیب موقع حذر و جای چنین حذری که توهّم می شود امر موقع توهّم حذر این لا یفید الوجوب قطعاً چنین امری افاده وجوب نمی کند فالقصر لا یجب بل یجوز ؛ لذا می فرمایند این ترخیص است ، ترخیص در عبادت نه به معنای اباحه لهذا می فرمایند اگر پنج روز ماند نتیجه اش این می شود ایشان بیانی دارند که این بیان غیر از فرمایش حاج شیخ است ، دقت داشته باشید ،آنجا عرض کردیم ایشان احتیاط فرمودند مرحوم حاج شیخ ، گرچه  خود آقا هم  آخراً یعنی در آخر بحث احتیاط را به عنوان استحباب قبول کرده اند ولی اینجا می فرمایند اگر این برای ترخیص شد نتیجه اش این است که مخیّر است مکلّف بین القصر و التمام ، چون ترخیص در عبادت معنی ندارد الا اینکه وجوب ، وجوب تخییری باشد پس در اقامۀ خمسة ایام و ستة ایام و سبعة و ثمانیة ، تسعة ، این مقدار اگر اقامه داشت در اولین سفر که معنی شده بود اولین سفر یعنی در مقصد اولی که می رود مخیّر است بین قصر و تمام و لیکن باز فرمودند، عرض کردم در عین حالی که این فتوی را می دهند به تخییر فرموند : و الاحوط التمام این حاصل آن چیزی است که مربوط به تتمه ی بحث است وللکلام تتمةٌ انشاء الله فردا .

 و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین